گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد پانزدهم
ی - فروتنی



ک - کلّیات آنچه شایسته یک مبلّغ است

ی فروتنیقرآن«و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کرده اند ، بال خود را فرو گستر» .

«و گفتند : این چه پیامبری است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود !؟ چرا فرشته ای به سوی او نازل نشده تا همراه وی هشدار دهنده باشد؟!» .

حدیثتنبیه الخواطر :عیسی علیه السلام برای حواریان ، غذایی تهیّه نمود . وقتی از آن تناول کردند ، خود ، عهده دار شستن دست آنان شد . آنان گفتند : ای روح خدا ! ما به انجام دادن این کار ، از شما سزاوارتریم . [عیسی علیه السلام ] فرمود : «این کار را تنها برای آن انجام دادم که با کسی که از او دانش می آموزید ، چنین کنید» .

الکافی به نقل از محمّد بن سِنان ، در حدیثی که سند آن را به اهل بیت علیهم السلام می رساند :عیسی فرزند مریم گفت : «ای جمیع حواریان ! نیازی به شما دارم . آن را برآورده سازید» . گفتند : ای روح خدا ! حاجتت برآورده است . [عیسی علیه السلام ] برخاست و پاهای آنان را شست . حواریان گفتند : ای روح خدا ! ما به این کار ، سزاوارتریم . فرمود : «سزاوارترینِ مردم به خدمت ، عالِم است . من ، این چنین فروتنی کردم تا شما پس از من ، به سان فروتنی ام با شما ، در میان مردم ، تواضع کنید ، که حکمت ، با فروتنی آباد می شود ، نه با گردنکشی ، چنان که زراعت ، در زمین هموار می روید ، نه در کوه» .

ک کلّیات آنچه شایسته یک مبلّغ استقرآن«قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید ؛ به [هدایت ]شما حریص ، و نسبت به مؤمنان ، دلسوزِ مهربان است» .

.


ص: 202

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ ولا یَنهی عَنِ المُنکَرِ إلّا مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ ، رَفیقٌ بِما یَنهی عَنهُ ؛ عَدلٌ فی ما یَأمُرُهُ ، عَدلٌ فی ما یَنهی عَنهُ ؛ عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ ، عالِمٌ بِما یَنهی عَنهُ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام فی وَصفِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله :أرسَلَهُ داعِیا إلَی الحَقِّ ، وشاهِدا عَلَی الخَلقِ ؛ فَبَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ غَیرَ وانٍ ولا مُقَصِّرٍ ، وجاهَدَ فِی اللّهِ أعداءَهُ غَیرَ واهِنٍ ولا مُعَذِّرٍ . إمامُ مَنِ اتَّقی ، وبَصَرُ مَنِ اهتَدی . (2)

عنه علیه السلام فی صِفَهِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وأَهلِ بَیتِهِ :اِبتَعَثَهُ بِالنّورِ المُضیءِ ، وَالبُرهانِ الجَلِیِّ ، وَالمِنهاجِ البادی ، وَالکِتابِ الهادی . اُسرَتُهُ خَیرُ اُسرَهٍ ، وشَجَرَتُهُ خَیرُ شَجَرَهٍ ، أغصانُها مُعتَدِلَهٌ ، وثِمارُها مُتَهَدِّلَهٌ . مَولِدُهُ بِمَکَّهَ ، وهِجرَتُهُ بِطَیبَهَ . عَلا بِها ذِکرُهُ ، وَامتَدَّ مِنها صَوتُهُ . أرسَلَهُ بِحُجَّهٍ کافِیَهٍ ، ومَوعِظَهٍ شافِیَهٍ ، ودَعوَهٍ مُتَلافِیَهٍ . أظهَرَ بِهِ الشَّرائِعَ المَجهولَهَ ، وقَمَعَ بِهِ البِدَعَ المَدخولَهَ ، وبَیَّنَ بِهِ الأَحکامَ المَفصولَهَ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ وتَعالی جَعَلَ الذِّکرَ جِلاءً لِلقُلوبِ ؛ تَسمَعُ بِهِ بَعدَ الوَقرَهِ ، وتُبصِرُ بِهِ بَعدَ العَشوَهِ ، وتَنقادُ بِهِ بَعدَ المُعانَدَهِ . وما بَرِحَ للّهِِ عَزَّت آلاؤُهُ فِی البُرهَهِ بَعدَ البُرهَهِ ، وفی أزمانِ الفَتَراتِ ، عِبادٌ ناجاهُم فی فِکرِهِم ، وکَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقولِهِم ، فَاستَصبَحوا بِنورِ یَقَظَهٍ فِی الأَبصارِ وَالأَسماعِ وَالأَفئِدَهِ ، یُذَکِّرونَ بِأَیّامِ اللّهِ ، ویُخَوِّفونَ مَقامَهُ ، بِمَنزِلَهِ الأَدِلَّهِ فِی الفَلَواتِ . مَن أخَذَ القَصدَ حَمِدوا إلَیهِ طَریقَهُ ، وبَشَّروهُ بِالنَّجاهِ ، ومَن أخَذَ یَمینا وشِمالاً ذَمّوا إلَیهِ الطَّریقَ ، وحَذَّروهُ مِنَ الهَلَکَهِ ، وکانوا کَذلِکَ مَصابیحَ تِلکَ الظُّلُماتِ ، وأَدِلَّهَ تِلکَ الشُّبُهاتِ . (4)

.

1- .النوادر للراوندی : ص 143 ح 195 ، الجعفریّات : ص 88 کلاهما عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، تحف العقول : ص 358 عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 368 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 87 ح 64 ؛ الفردوس : ج 5 ص 137 ح 7741 عن أنس بن مالک نحوه ، کنزالعمّال : ج 3 ص 74 ح 5561 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 116 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 158 ، مصباح المتهجّد : ص 381 ص 508 عن زید بن وهب نحوه ، بحارالأنوار : ج 18 ص 220 ح 53 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 161 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 222 ح 58 ؛ ینابیع المودّه : ج 3 ص 451 ح 9 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 222 ، إرشاد القلوب : ص 59 نحوه ، عیون الحکم والمواعظ : ص 157 ح 3405 وفیه صدره إلی «المعانده» ، بحار الأنوار : ج 69 ص 325 ح 39 .

ص: 203

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امر به معروف و نهی از منکر انجام نمی دهد ، جز کسی که در او سه خصلت است : در آنچه بِدان امر یا از آن نهی می کند ، اهل مدارا باشد ، و در آنچه بِدان امر یا از آن نهی می کند ، اهل عدالت باشد، و در آنچه بِدان امر یا از آن نهی می کند ، عالم باشد .

امام علی علیه السلام در توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله :[خداوند ،] او را دعوت کننده به حق و گواه بر خلق فرستاد . بدون هیچ سستی و کوتاهی ای ، رسالت های پروردگارش را ابلاغ کرد و بدون سستی و عذرتراشی ، در راه خدا با دشمنان خدا جهاد نمود . پیشوای هر پرهیزگار و دیده هر هدایتجویی است .

امام علی علیه السلام در توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او :او را به نور افروزنده و برهان آشکار و راه ظاهر و کتاب هدایتگر برانگیخت . تبار او بهترین تبار ، و شجره او بهترین شجره ، و شاخه های آن ، معتدل ، و میوه های آن ، در دسترس است . زادگاهش مکّه و هجرتش به مدینه بود . در آن سرزمین ، نامش جهانگیر شد و بانگش از آن جا گسترش یافت . خداوند ، او را با دلیل کافی و موعظه شفابخش ، و دعوت تدارک کننده به رسالت فرستاد ، و شریعت های ناشناخته را به دست او آشکار ساخت ، و بدعت های ناصواب را به دست او در هم شکست ، و احکام متروک را تبیین کرد .

امام علی علیه السلام :خداوند سبحان ، یاد [خود] را مایه صفای دل ها قرار داد که پس از سنگینی ، با آن گوش فرا می دهد ، و پس از ضعف بینایی ، با آن می نگرد ، و پس از دشمنی ، با آن مطیع می شود . خداوند که نعمت هایش والاست ، هماره در هر بُرهه ای از زمان پس از برهه ای دیگر و در فواصل زمانی ، بندگانی دارد که در اندیشه شان با آنان به نجوا می پردازد و در کُنه عقل هایشان با آنان به گفتگو می نشیند ، و آنان با نور بیداری در چشم ها و گوش ها و دل ها به سان راه نمایان بیابان ها ، چراغِ راه می شوند ، و روزهای خدا را به یاد مردم می آورند ، و [مردم را] از مقام و جایگاهی الهی بیم می دهند . هر کس راه میانه را در پیش گیرد ، سلوکش را می ستایند ، و به او مژده نجات می دهند ، و هر کس راه راست و چپ را در پیش گیرد ، سلوک او را مورد نکوهش قرار می دهند ، و او را از هلاکت بر حذر می دارند . آنان ، این چنین ، چراغ های آن تاریکی ها و ره نمون های آن شبهات اند .

.


ص: 204

الإمام الصادق علیه السلام :. . . فَبَلَّغَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ما اُرسِلَ بِهِ ، وصَدَعَ بِما اُمِرَ ، وأَدّی ما حُمِّلَ مِن أثقالِ النُّبُوَّهِ ، وصَبَرَ لِرَبِّهِ ، وجاهَدَ فی سَبیلِهِ ، ونَصَحَ لِاُمَّتِهِ ، ودَعاهُم إلَی النَّجاهِ ، وحَثَّهُم عَلَی الذِّکرِ ، ودَلَّهُم عَلی سَبیلِ الهُدی بِمَناهِجَ ودَواعٍ أسَّسَ لِلعِبادِ أساسَها ، ومَنارٍ رَفَعَ لَهُم أعلامَها ؛ کَیلا یَضِلّوا مِن بَعدِهِ ، وکانَ بِهِم رَؤوفا رَحیما . (1)

الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ :اللّهُمَّ فَصَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ أمینِکَ عَلی وَحیِکَ ، ونَجیبِکَ مِن خَلقِکَ ، وصَفِیِّکَ مِن عِبادِکَ ، إمامِ الرَّحمَهِ ، وقائِدِ الخَیرِ ، ومِفتاحِ البَرَکَهِ ، کَما نَصَبَ لِأَمرِکَ نَفسَهُ ، وعَرَّضَ فیکَ لِلمَکروهِ بَدَنَهُ ، وکاشَفَ فِی الدُّعاءِ إلَیکَ حامَّتَهُ ، وحارَبَ فی رِضاکَ اُسرَتَهُ ، وقَطَعَ فی إحیاءِ دینِکَ رَحِمَهُ ، وأَقصَی الأَدنَینَ عَلی جُحودِهِم ، وقَرَّبَ الأَقصَینَ عَلَی استِجابَتِهِم لَکَ ، ووالی فیکَ الأَبعَدینَ ، وعادی فیکَ الأَقرَبینَ ، وأَدأَبَ نَفسَهُ فی تَبلیغِ رِسالَتِکَ ، وأَتعَبَها بِالدُّعاءِ إلی مِلَّتِکَ ، وشَغَلَها بِالنُّصحِ لِأَهلِ دَعوَتِکَ ، وهاجَرَ إلی بِلادِ الغُربَهِ ومَحَلِّ النَّأیِ عَن مَوطِنِ رَحلِهِ ، ومَوضِعِ رِجلِهِ ، ومَسقَطِ رَأسِهِ ، ومَأنَسِ نَفسِهِ ؛ إرادَهً مِنهُ لِاءِعزازِ دینِکَ ، وَاستِنصارا عَلی أهلِ الکُفرِ بِکَ ، حَتَّی استَتَبَّ لَهُ ما حاوَلَ فی أعدائِکَ ، وَاستَتَمَّ لَهُ ما دَبَّرَ فی أولِیائِکَ ، فَنَهَدَ إلَیهِم مُستَفتِحا بِعَونِکَ ، ومُتَقَوِّیا عَلی ضَعفِهِ بِنَصرِکَ ، فَغَزاهُم فی عُقرِ دِیارِهِم ، وهَجَمَ عَلَیهِم فی بُحبوحَهِ قَرارِهِم ، حَتّی ظَهَرَ أمرُکَ ، وعَلَت کَلِمَتُکَ ، ولَو کَرِهَ المُشرِکونَ . (2)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 445 ح 17 عن إسحاق بن غالب ، بحار الأنوار : ج 16 ص 369 ح 80 .
2- .الصحیفه السجّادیه : ص 25 الدعاء 2 ، بحارالأنوار : ج 100 ص 178 وراجع : المزار الکبیر : ص 67 و شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 6 ص 186 .

ص: 205

امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آنچه را که برای آن فرستاده شده بود ، ابلاغ کرد ، و آنچه را بِدان فرمان داشت ، آشکار ساخت ، و بارهای نبوّت را که بر دوش داشت ، به سرمنزل رساند ، و برای پروردگارش شکیبایی پیشه کرد ، و در راه خدا جهاد نمود ، و برای امّتش خیرخواهی کرد ، و آنان را به نجات و رهایی فرا خوانْد ، و ایشان را به یاد [خدا ]ترغیب نمود ، و با شیوه ها و انگیزه هایی که خود ، آنها را برای مردم ، بنیان گذاشت ، و چراغدانی که خود ، نشانه های آن را برای ایشان برافراشت ، آنان را به راه هدایتْ ره نمون شد ، تا پس از او گم راه نشوند ، و نسبت به مردم ، رئوف و مهربان بود .

امام زین العابدین علیه السلام در دعای خود :خداوندا ! بر محمّد ، درود فرست ؛ همان که امانتدار وحی تو و منتخب از میان خلق تو ، و برگزیده از میان بندگانت ، و پیشوای رحمت ، وپیشاهنگ خیر و نیکی ، و کلید برکت بود ، چنان که برای انجام دادن فرمان تو ، جان خود را گذاشت ، و بدنش را در راه تو آماج آزار ساخت ، و در راه دعوت به سوی تو ، خویشاوندانش را به میدان آورد ، و در راه خشنودی تو با خاندانش به جنگ پرداخت ، و برای زنده کردن دینت از خویشانش بُرید ، و نزدیکان را به خاطر انکارشان دور ساخت ، و بیگانگان را به خاطر پاسخگویی به دعوت تو ، نزدیک ساخت ، و در این راه ، با دورترین ، دوستی کرد و با نزدیک ترین ، دشمنی ورزید ، و در راه رساندن رسالتت ، خود را خسته کرد ، و با فرا خواندن مردم به دینت ، خود را به رنج در افکند ، و خود را به خیرخواهی برای مخاطبانت مشغول ساخت ، و به شهرهای غریب و به مکانی که از دیار خویشاوندان و جای قدم و مکان ولادت و محل انس او دور بود ، به خاطر تصمیم به بر افراشتن دینت و یاری خواستن علیه کافران به تو ، هجرت کرد ، تا این که آنچه در باره دشمنانت خواسته بود ، به دست آمد ، و آنچه در باره دوستانت تدبیر کرده بود ، انجام یافت . آن گاه ، در حالی که با یاری ات به دنبال پیروزی بر آنان بود ، و به یُمن یاری ات بر ضعف خود ، نیرو می یافت ، به آنان یورش آورد و در میان خانه هاشان با آنان جنگید ، و در دل جایگاهشان بر آنان تاخت ، تا آن که سلطنت آشکار شد ، و سخنت بالا گرفت ، هر چند که مشرکان را ناخوشایند آید .

.


ص: 206

الإمام الباقر علیه السلام :شیعَتُنَا المُنذِرونَ فِی الأَرضِ ، سُرُجٌ وعَلاماتٌ ونورٌ لِمَن طَلَبَ ما طَلَبوا ، وقادَهٌ لِأَهلِ طاعَهِ اللّهِ ، شُهَداءُ عَلی مَن خالَفَهُم مِمَّنِ ادَّعی دَعواهُم ، سَکَنٌ لِمَن أتاهُم ، لُطَفاءُ بِمَن والاهُم ، سُمَحاءُ ، أعِفّاءُ ، رُحَماءُ . فَذلِکَ صِفَتُهُم فِی التَّوراهِ وَالإِنجیلِ وَالقُرآنِ العَظیمِ . (1)

الإمام الصّادق علیه السلام فی کِتابِهِ الَّذی دَفَعَهُ إلی جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ الأَشعَثِ :اللّهُمَّ إنَّ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله کَما وَصَفتَهُ فی کِتابِکَ ؛ حَیثُ قُلتَ وقَولُکَ الحَقُّ : «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ» (2) ، فَأَشهَدُ أنَّهُ کَذلِکَ ... اللّهُمَّ إنِّی ابتَدَأتُ لَهُ الشَّهادَهَ ، ثُمَّ الصَّلاهَ عَلَیهِ ، وإن کُنتُ لا أبلُغُ مِن ذلِکَ رِضا نَفسی ، ولا یُعَبِّرُهُ لِسانی عَن ضَمیری ، ولا أبنِ إلّا عَلَی التَّقصیرِ مِنّی ، فَأَشهَدُ لَهُ وَالشَّهادَهُ مِنّی دُعائی ، وحَقٌّ عَلَیَّ ، وأَداءٌ لِمَا افتَرَضتَ لی أن قَد بَلَّغَ رِسالَتَکَ غَیرَ مُفَرِّطٍ فی ما أمَرتَ ، ولا مُقَصِّرٍ عَمّا أرَدتَ ، ولا مُتَجاوِزٍ لِما نَهَیتَ عَنهُ ، ولا مُعتَدٍ لِما رَضیتَ لَهُ . فَتَلا آیاتِکَ عَلی ما نَزَلَ بِهِ إلَیهِ وَحیُکَ ، وجاهَدَ فی سَبیلِکَ مُقبِلاً عَلی عَدُوِّکَ غَیرَ مُدبِرٍ ، ووَفی بِعَهدِکَ ، وصَدَعَ بِأَمرِکَ ، لا تَأخُذُهُ فیکَ لَومَهُ لائِمٍ ، وباعَدَ فیکَ الأَقرَبینَ ، وقَرَّبَ فیکَ الأَبعَدینَ ، وأَمَرَ بِطاعَتِکَ وَائتَمَرَ بِها ، ونَهی عَن مَعصِیَتِکَ وَانتَهی عَنها ، سِرّا وعَلانِیَهً ، ودَلَّ عَلی مَحاسِنِ الأَخلاقِ وأَخَذَ بِها ، ونَهی عَن مَساوِئِ الأَخلاقِ ورَغِبَ عَنها ، ووالی أولِیاءَکَ بِالَّذی تُحِبُّ أن تُوالَوا (3) بِهِ قَولاً وعَمَلاً ، ودَعا إلی سَبیلِکَ بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ ، وعَبَدَکَ مُخلِصا حَتّی أتاهُ الیَقینُ ، فَقَبَضتَهُ إلَیکَ نَقِیّا تَقِیّا زَکِیّا ، قَد أکمَلتَ بِهِ الدّینَ . . . . (4)

.

1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 65 .
2- .التوبه : 128 .
3- .لعلّ المناسب للسیاق أن یقال : «یُوالَوا» .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 43 ح 26 وراجع : مصباح المتهجّد : ص 387 ح 517 .

ص: 207

امام باقر علیه السلام :شیعیان ما ، بیم دهندگان در زمین اند ، و برای آن که طالب است ، تا آن هنگام که طالب است ، چراغ و نشانه و نورند ، و برای اطاعت کنندگانِ خداوند ، راه نمایند ، و بر مخالفانشان که با ادّعای آنان همسو شوند ، گواه اند ، و مایه آرامش آن کس اند که نزدشان بیاید ، و با دوستان خود ، بالطف و خوش رو و پاک دامن و مهربان اند . توصیف آنان در تورات ، انجیل و قرآن عظیم ، این چنین است .

امام صادق علیه السلام در نامه ای که به جعفر بن محمّد بن اشعث داده است :خدایا ! محمّد ، همان کسی است که تو او را در کتابت توصیف کردی ، آن جا که گفتی و سخنت بر حق است : «قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید . به [هدایت ]شما حریص ، و نسبت به مؤمنان ، دلسوز و مهربان است» . پس گواه باش که او چنین است... . خدایا ! من با شهادت به پیامبری او و آن گاه درود به او آغاز می کنم ، اگر چه به آن درجه ای که رضایت خاطرم را فراهم آورد ، نایل نشوم ، و زبانم از اندرونم گویا نباشد ، که این را جز بر کوتاهی خویش حمل نمی کنم . شهادت می دهم و شهادت من ، دعای من است و حقّی است بر عهده من ، و ادای چیزی است که بر من واجب کرده ای که: او ، رسالت تو را ابلاغ کرده است ، بی آن که در آنچه فرمان داده ای ، کوتاهی کند ، یا از آنچه اراده کرده ای ، کوتاهی کرده باشد ، یا از آنچه از آن نهی کردی ، تجاوز کرده باشد ، یا در آنچه برای او خشنود بوده ای ، از حد گذشته باشد . [پیامبر صلی الله علیه و آله ] طبق آنچه وحی تو نزد او فرود آمد ، آیات تو را [برای مردم] تلاوت کرد ، و در راه تو ، رویارو با دشمن و بی آن که پشت کند ، جهاد نمود ، و به پیمان تو وفا کرد ، و دین تو را آشکار ساخت ، و در راه تو به سرزنش [هیچ ]ملامتگری توجّه نکرد ، و در راه تو میان نزدیکان ، جدایی انداخت ، و در راهت بیگانگان را به هم نزدیک ساخت . به اطاعت تو فرمان داد ، و خود ، بِدان تن داد ، و از نافرمانی ات نهی کرد ، و خود در پیدا و نهان ، از آن اجتناب ورزید . به نیکی های اخلاقی ، ره نمون شد و خود ، به آنها عمل کرد ، و از زشتی های اخلاق ، نهی کرد ، و خود از آنها روی بر تافت . دوستانت را تحت ولایت کسی بُرد که دوست داشتی در گفتار و عمل ، پایبند به آن ولایت باشند ، و [مردم] را با حکمت و اندرز نیکو به راهت دعوت کرد ، و تو را تا رسیدن مرگ ، خالصانه پرستش نمود ، و تو او را پاک ، پاکیزه و پیراسته به سوی خود ، فرا خواندی ، در حالی که دینت را با او کامل کردی... .

.


ص: 208

مصباح الشریعه فیما نَسَبَهُ إلَی الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام :صاحِبُ الأَمرِ بِالمَعروفِ یَحتاجُ أن یَکونَ عالِما بِالحَلالِ وَالحَرامِ ، فارِغا مِن خاصَّهِ نَفسِهِ مِمّا یَأمُرُهُم بِهِ ویَنهاهُم عَنهُ ، ناصِحا لِلخَلقِ ، رَحیما بِهِم ، رَفیقا ، داعِیا لَهُم بِاللُّطفِ وحُسنِ البَیانِ ، عارِفا بِتَفاوُتِ أحلامِهِم ؛ لِیُنزِلَ کُلّاً مَنزِلَتَهُ ، بَصیرا بِمَکرِ النَّفسِ ومَکایِدِ الشَّیطانِ ، صابِرا عَلی ما یَلحَقُهُ ، لا یُکافِئُهُم بِها ، ولا یَشکو مِنهُم ، ولا یَستَعمِلُ الحَمِیَّهَ ، ولا یَتَغَلَّظُ لِنَفسِهِ ، مُجَرِّدا بِنِیَّتِهِ للّهِِ تَعالی ، مُستَعینا بِهِ ، ومُبتَغِیا لِثَوابِهِ ، فَإِن خالَفوهُ وجَفَوهُ صَبَرَ ، وإن وافَقوهُ وقَبِلوا مِنهُ شَکَرَ ، مُفَوِّضا أمرَهُ إلَی اللّهِ تَعالی ، ناظِرا إلی عَیبِهِ . (1)

4 / 3الخَصائِصُ العَمَلِیَّهُأ تَطابُقُ القَلبِ وَاللِّسانِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالی قالَ : لَقَد خَلَقتُ خَلقا ألسِنَتُهُم أحلی مِنَ العَسَلِ ، وقُلوبُهُم أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ ، فَبی حَلَفتُ لَاُتیحَنَّهُم فِتنَهً تَدَعُ الحَلیمَ مِنهُم حَیرانَ ! فَبی یَغتَرّونَ ؟ ! أم عَلَیَّ یَجتَرِئونَ ؟ ! (2)

.

1- .مصباح الشریعه : ص 362 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 83 ح 52 .
2- .سنن الترمذی : ج 4 ص605 ح2405 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 379 ح 8931 نحوه ، مشکاه المصابیح : ج 2 ص685 ح5324 وفیه «السکر» بدل «العسل» ، الفردوس : ج 3 ص 175 ح 4473 کلّها عن ابن عمر ، الجامع الصغیر : ج 1 ص 268 ح 1753 .

ص: 209



4 / 3 ویژگی های عملی
اشاره

الف - هماهنگی دل و زبان

مصباح الشریعه در حدیثی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است :آن که امر به معروف می کند ، نیازمند آن است که : به حلال و حرام آنچه آنان را بِدان امر می کند یا از آن نهی می نماید ، عالم باشد ، از خودخواهی فارغ شده باشد ، نسبت به مردم ، خیرخواه ، مهربان و اهل مدارا باشد ، و آنان را با لطف و گفتار نیک ، دعوت کند . تفاوت خردهای آنان را بشناسد ، تا با هر کس ، طبق سطح و مرتبه اش رفتار نماید . از نیرنگ نفس و خدعه های شیطان ، آگاه باشد . در برابر آنچه به او می رسد ، بردبار باشد ، و مردم را به خاطر آن [آزارها ]مکافات نکند ، و از آنان شکایت نکند و تعصّب نورزد ، و برای خود ، خشونت به کار نبرد ، و نیّت خود را برای خدا خالص سازد ، و از او کمک بگیرد و جویای پاداش او باشد . اگر آنان با او مخالفت کردند و به او ستم نمودند ، بردباری پیشه کند ، و اگر با او موافقت کردند و از او پذیرفتند ، سپاس گزار باشد . کار خود را به خداوند متعال وا گذارَد و به عیب خود ، نگاه کند .

4 / 3ویژگی های عملیالف هماهنگی دل و زبانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل می فرماید : «مردمی را آفریدم که زبانشان شیرین تر از عسل ، امّا دل هایشان تلخ تر از شبیار (1) است . به خودم سوگند ، آنان را در فتنه ای در خواهم افکند که خردمندشان را در سرگردانی وا گذارد ! آیا به [رحمت] من مغرور شده اند ؟ یا بر من جرئت یافته اند ؟ !

.

1- .صبر یا شبیار ، گیاهی است تلخ.

ص: 210

عنه صلی الله علیه و آله :أوحَی اللّهُ إلی بَعضِ أنبِیائِهِ : قُل لِلَّذینَ یَتَفَقَّهونَ لِغَیرِ الدّینِ ، ویَتَعَلَّمونَ لِغَیرِ العَمَلِ ، ویَطلُبونَ الدُّنیا لِغَیرِ الآخِرَهِ ؛ یَلبَسونَ لِلنّاسِ مُسوکَ الکِباشِ وقُلوبُهُم کَقُلوبِ الذِّئابِ ، ألسِنَتُهُم أحلی مِنَ العَسَلِ ، وأَعمالُهُم أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ : إیّایَ یُخادِعونَ؟! لَاُتیحَنَّ لَهُم (1) فِتنَهً تَذَرُ الحَکیمَ حَیرنا . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :إذا طابَقَ الکَلامُ نِیَّهَ المُتَکَلِّمِ قَبِلَهُ السّامِعُ ، وإذا خالَفَ نِیَّتَهُ لَم یَحسُن مَوقِعُهُ مِن قَلبِهِ . (3)

عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ :الکَلِمَهُ إذا خَرَجَت مِنَ القَلبِ وَقَعَت فِی القَلبِ ، وإذا خَرَجَت مِنَ اللِّسانِ لَم تَجاوَزِ الآذانَ . (4)

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل أنزَلَ کِتابا مِن کُتُبِهِ عَلی نَبِیٍّ مِنَ الأَنبِیاءِ ، وفیهِ : أن یَکونَ خَلقٌ مِن خَلقی یَختَتِلونَ الدُّنیا بِالدّینِ ؛ یَلبَسونَ مُسوکَ الضَّأنِ عَلی قُلوبٍ کَقُلوبِ الذِّئابِ ، أشَدَّ مَرارَهً مِنَ الصَّبِرِ ، وأَلسِنَتُهُم أحلی مِنَ العَسَلِ ، وأَعمالُهُم الباطِنَهُ أنتَنُ مِنَ الجِیَفِ . فَبی یَغتَرّونَ ؟ ! أم إیّایَ یُخادِعونَ ؟ ! أم عَلَیَّ یَجتَرِئونَ ؟ ! فَبِعِزَّتی حَلَفتُ ، لَأَبعَثَنَّ عَلَیهِم فِتنَهً تَطَأُ فی خِطامِها حَتّی تَبلُغَ أطرافَ الأَرضِ ، تَترُکُ الحَکیمَ مِنها حَیرانَ ، [یَبطُلُ] (5) فیها رَأیُ ذِی الرَّأیِ وحِکمَهُ الحَکیمِ ، اُلبِسُهُم شِیعا ، واُذیقُ بَعضَهُم بَأسَ بَعضٍ ، أنتَقِمُ مِن أعدائی بِأَعدائی ، فَلا اُبالی بِما اُعَذِّبُهُم جَمیعا ، ولا اُبالی ! (6)

.

1- .فی الطبعه المعتمده من المصدر : «ولاُتیحنّ لکم» ، والتصویب من بحارالأنوار .
2- .عدّه الدّاعی : ص 70 ، إرشاد القلوب : ص 14 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 213 کلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 1 ص 224 ح 15 ؛ جامع بیان العلم : ج 1 ص 189 ، تفسیر القرطبی : ج 1 ص 19 کلاهما نحوه ، کنزالعمّال : ج 10 ص 200 ح 29054 .
3- .غرر الحکم : ج 3 ص 193 ح 4173 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 131 ح 2954 وفیه «لم یقع موقعه» بدل «لم یحسن موقعه من قلبه» .
4- .شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 20 ص 287 ح 279 .
5- .سقط ما بین المعقوفین من الطبعه المعتمده ، وأثبتناه من بحار الأنوار .
6- .ثواب الأعمال : ص 304 ح 2 ، قرب الإسناد : ص 28 ح 93 نحوه وکلاهما عن مسعده بن زیاد عن الإمام الصّادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 72 ص 298 ص 30 ؛ تفسیر الطبری : ج 2 الجزء الثانی ص 313 ، تفسیر ابن کثیر : ج 1 ص 359 کلاهما عن نوف ، تفسیر القرطبی : ج 3 ص 15 نقلاً عن الترمذی وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 10 ص 201 ح 29055 .

ص: 211

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند به برخی از پیامبران ، وحی کرد : «به کسانی که برای غیر دین ، دنبال دین آموزی هستند ، و برای غیر عمل، دانش می آموزند ، و دنیا را برای غیر آخرت ، طلب می کنند ، و برای مردم ، لباس گوسفندان به تن می کنند ، در حالی که دل هایشان به سان دل گرگان است ، و زبان های آنان ، شیرین تر از عسل ، امّا کارهایشان تلخ تر از شبیار (برگ صبر) است ، بگو : آیا به من نیرنگ می زنند ؟ قطعا آنها را در فتنه ای در خواهم افکند که حکیم را سرگردانْ وا گذارد !» .

امام علی علیه السلام :هر گاه گفتار گوینده با نیّت او همگون گردد ، شنونده گفتارش را می پذیرد ، و هر گاه گفتار او ، ناهمگون با نیّت او باشد ، گفتارش به خوبی در دل شنونده نمی نشیند .

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان :هر گاه سخنی از دل بر خیزد ، بر دل می نشیند ، و هر گاه از زبان بیرون آید ، از مرز گوش ها در نمی گذرد .

امام باقر علیه السلام :خداوند عز و جل یکی از کتاب های خود را برای یکی از پیامبرانش فرو فرستاد . در آن ، این چنین آمده بود : «گروهی از آفریدگان من ، با دین ، با [مردم] دنیا ، فریبکاری می کنند . بر روی دل هایی که به سان دل گرگ هاست ، لباس میش می پوشند ، و دل هایشان از شبیار (برگ صبر) ، تلخ تر و زبانشان از عسل ، شیرین تر ، و اعمال پنهانشان از مُردار ، بدبوتر است . آیا به [رحمت] من مغرور شده اند ؟! یا به من نیرنگ می زنند ؟! یا بر من جرئت یافته اند ؟ ! به عزّتم سوگند می خورم که فتنه ای بر آنها بر خواهم انگیخت که افسارش را در نوردد و به تمام گوشه های زمین برسد و افراد حکیم را در سرگردانی رها سازد . آن فتنه ،اندیشه صاحب اندیشه و حکمت حکیم را باطل می سازد . آنان را دسته دسته می کنم . و بدی یکدیگر را به آنان می چشانم و به دست دشمنانم ، از دشمنانم انتقام می گیرم و مرا باکی نیست که همه آنان را عذاب کنم ! و البته باکم نیست» .

.


ص: 212

مصباح الشریعه فیما نَسَبَهُ إلَی الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام :أدنی حَدِّ الصِّدقِ ألّا یُخالِفَ اللِّسانُ القَلبَ ، ولَا القَلبُ اللِّسانَ . (1)

ب الدَّعوَهُ بِالعَمَلِ قَبلَ اللِّسانِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :قالَتِ الحَوارِیّونَ لِعیسی : یا روحَ اللّهِ ، مَن نُجالِسُ ؟ قالَ : مَن یُذَکِّرُکُمُ اللّهَ رُؤیَتُهُ ، ویَزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُهُ ، ویُرَغِّبُکُم فِی الآخِرَهِ عَمَلُهُ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما ، فَلیَبدَأ بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ ، وَلیَکُن تَأدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَأدیبِهِ بِلِسانِهِ ؛ ومُعَلِّمُ نَفسِهِ ومُؤَدِّبُها أحَقُّ بِالإِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ ومُؤَدِّبِهِم . (3)

.

1- .مصباح الشریعه : ص 411 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 11 ح 18 .
2- .الکافی : ج 1 ص 39 عن الفضل بن أبی قره عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص 44 ، عدّه الدّاعی : ص 111 ، بحارالأنوار : ج 1 ص 203 ح 18 ؛ تاریخ دمشق : ج 47 ص 453 عن مالک بن أنس ، شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 20 ص 325 ح 722 عن الإمام علیّ علیه السلام نحوه ، کنزالعمّال : ج 9 ص 178 ح 25588 .
3- .نهج البلاغه : الحکمه 73 ، أعلام الدّین : ص 92 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 56 ح 33 .

ص: 213



ب - دعوت با عمل ، پیش از زبان

مصباح الشریعه در حدیثی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است :پایین ترین مرز راستی ، آن است که زبان با دل ، و دل با زبان ، مخالفت نکند .

ب دعوت با عمل ، پیش از زبانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حواریان به عیسی علیه السلام گفتند : ای روح خدا ! با چه کسی هم نشینی کنیم ؟ فرمود : «آن کس که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد ، و گفتارش به دانش شما بیفزاید ، و عمل او میل شما را به آخرت ، بیشتر کند» .

امام علی علیه السلام :هر کس خود را در سِمَت پیشوایی مردم منصوب کند ، می باید پیش از آموزش دیگران ، از تعلیم خود آغاز کند ، و می باید پیش از تأدیب با زبان ، با منش و عمل خود ، ادب آموزد ؛ و آن کس که خود را علم و ادب می آموزد ، از آن دیگری که به مردم علم و ادب می آموزد ، به تکریم و بزرگداشت ، سزاوارتر است .

.


ص: 214

عنه علیه السلام :إنَّ لِلذِّکرِ لَأَهلاً أخَذوهُ مِنَ الدُّنیا بَدَلاً ، فَلَم تَشغَلهُم تِجارَهٌ ولا بَیعٌ عَنهُ ، یَقطَعونَ بِهِ أیّامَ الحَیاهِ ، ویَهتِفونَ بِالزَّواجِرِ عَن مَحارِمِ اللّهِ فی أسماعِ الغافِلینَ ، ویَأمُرونَ بِالقِسطِ ویَأتَمِرونَ بِهِ ، ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ ویَتَناهَونَ عَنهُ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ الوَعظَ الَّذی لا یَمُجُّهُ سَمعٌ ولا یَعدِلُهُ نَفعٌ : ما سَکَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ ، ونَطَقَ بِهِ لِسانُ الفِعلِ . (2)

عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لَمّا ضُرِبَ :وإنَّما کُنتُ جارا جاوَرَکُم بَدَنی أیّاما ، وسَتُعقَبونَ مِنّی جُثَّهً خَلاءً ، ساکِنَهً بَعدَ حَرَکَهٍ ، وکاظِمَهً بَعدَ نُطقٍ ، لِیَعِظَکُم هُدُوّی وخُفوتُ إطراقی ، وسُکونُ أطرافی ، فَإِنَّهُ أوعَظُ لَکُم مِنَ النّاطِقِ البَلیغِ . (3)

عنه علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ :أیُّهَا النّاسُ ! إنّی وَاللّهِ ما أحُثُّکُم عَلی طاعَهٍ إلّا وأَسبِقُکُم إلَیها ، ولا أنهاکُم عَن مَعصِیَهٍ إلّا وأَتَناهی قَبلَکُم عَنها . (4)

عنه علیه السلام فی بَیانِ صِفاتِ المُتَّقینَ :قَد خَلَعَ سَرابیلَ الشَّهَواتِ ، وتَخَلّی مِنَ الهُمومِ إلّا هَمّا واحِدا انفَرَدَ بِهِ ، فَخَرَجَ مِن صِفَهِ العَمی ومُشارَکَهِ أهلِ الهَوی ، وصارَ مِن مَفاتیحِ أبوابِ الهُدی ومَغالیقِ أبوابِ الرَّدی . قَد أبصَرَ طَریقَهُ ، وسَلَکَ سَبیلَهُ ، وعَرَفَ مَنارَهُ ، وقَطَعَ غِمارَهُ ، وَاستَمسَکَ مِنَ العُری بِأَوثَقِها ، ومِنَ الحِبالِ بِأَمتَنِها ، فَهُوَ مِنَ الیَقینِ عَلی مِثلِ ضَوءِ الشَّمسِ . قَد نَصَبَ نَفسَهُ للّهِِ سُبحانَهُ فی أرفَعِ الاُمورِ ؛ مِن إصدارِ کُلِّ وارِدٍ عَلَیهِ ، وتَصییرِ کُلِّ فَرعٍ إلی أصلِهِ . مِصباحُ ظُلُماتٍ ، کَشّافُ عَشَواتٍ ، مِفتاحُ مُبهَماتٍ ، دَفّاعُ مُعضِلاتٍ ، دَلیلُ فَلَواتٍ . یَقولُ فَیُفهِمُ ، ویَسکُتُ فَیَسلَمُ . قَد أخلَصَ للّهِِ فَاستَخلَصَهُ ، فَهُوَ مِن مَعادِنِ دینِهِ وأَوتادِ أرضِهِ . قَد ألزَمَ نَفسَهُ العَدلَ ، فَکانَ أوَّلَ عَدلِهِ نَفیُ الهَوی عَن نَفسِهِ . یَصِفُ الحَقَّ ویَعمَلُ بِهِ . (5)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 222 ، غرر الحکم : ج 2 ص 559 ح 3575 نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 325 ح 39 .
2- .غررالحکم : ج 2 ص 540 ح 3538 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 155 ح 3372 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 131 من دون إسناد إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام .
3- .الکافی : ج 1 ص 299 ح 6 ، نهج البلاغه : الخطبه 149 وفیه «فإنه أوعظ للمعتبرین من المنطق البلیغ والقول المسموع» بدل ذیله ، بحارالأنوار : ج 42 ص 207 ح 11 .
4- .نهج البلاغه: الخطبه 175، الطرائف : ص 509 ، غرر الحکم : ج 3 ص 45 ح 3781 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 169 ح 3559 کلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 40 ص 191 ح 75 ؛ ینابیع المودّه : ج 1 ص 208 ح 8 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 87 ، أعلام الدین : ص 128 نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 56 ح 36 ؛ دستور معالم الحکم : ص 116 نحوه ، ینابیع المودّه : ج 3 ص 431 ح 1 .

ص: 215

امام علی علیه السلام :یاد خدا ، شایستگانی دارد که به جای دنیا ذکر را دنبال می کنند ، و تجارت یا خرید و فروش ، آنان را مشغول نمی سازد . با ذکر خدا ، روزگار را سپری می کنند ، و در گوش غافلان ، آواز ترک مُحرّمات الهی را ندا می دهند ، و به انصاف ، فرمان می دهند و خود ، بِدان عمل می کنند ، و از منکر ، نهی می کنند و خود از آن ، اجتناب می نمایند .

امام علی علیه السلام :اندرزی که گوش از آن سنگینی نمی کند و هیچ سودی با آن هم سنگ نیست ، اندرزی است که زبان گفتار ، از آن خاموش است و زبان عمل ، به آن گویاست .

امام علی علیه السلام در وصیّت خود ، آن هنگام که ضربت خورد :من برای شما همسایه ای بودم که پیکرم چند روزی در کنار شما بود و به زودی ، پیکر بی جان مرا تشییع خواهید کرد ؛ پیکری که حرکت داشته و آرام گرفته و سخن می گفته و دیگر خاموش گشته است . این آرام گرفتنم و دیده فرو بستنم و از حرکت افتادن اعضایم ، شما را اندرز دهد ، که البته این برای شما اندرزگوتر از گوینده سخنور است .

امام علی علیه السلام :ای مردم ! سوگند به خدا ، من شما را به اطاعتی تشویق نکردم ، مگر آن که خود به آن از شما پیشی گرفتم ، و از معصیتی نهی نکردم ، مگر آن که پیش از شما ، خود از آن ، پرهیز نمودم .

امام علی علیه السلام در توصیف پرهیزگاران :جامه های شهوات را از خود بر کَنده ، و از تمام اندوه ها خود را رهانیده ، جز یک اندوه که خود را تنها به آن مشغول ساخته است . بدین ترتیب ، از صفت کوردلی و شریک بودن با هواپرستان ، فاصله گرفته است ، و به کلیدهای باب هدایت ، و قفل های باب تباهی ، مبدّل شده است . راه خود را با بینش ، دریافته و در راهش گام برداشته و چراغ فراسوی راهش را شناخته و امواجش را در نوردیده است . از میان دستاویزها ، به استوارترین ، و از میان ریسمان ها به محکم ترین آنها ، چنگ زده است . او در یقین ، به مانند تابناکی خورشید است . خود را در بالاترین کارها برای خداوند سبحان قرار داده ، به گونه ای که هر چیزِ وارد بر خود را بر او عرضه می کند ، و هر فرع را به ریشه و اصل آن باز می گرداند . او چراغ تاریکی ها ، و برگیرنده پرده از شبهات ، و کلید ابهام ها ، و پاسخ دهنده پرسش های پیچیده ، و ره نمون کژی هاست . وقتی سخن می گوید ، می فهمانَد و وقتی سکوت می کند ، به سلامت می رَهَد . خود را برای خدا خالص کرده و خدا نیز او را برای خود ، خالص ساخته است . پس او از کان های دین و میخ های زمین خداست . او جانش را به عدل ، پایبند ساخته است و نخستین عدالت او ، این است که خواهش نفس را از خود ، دور ساخته است و حق را توصیف می کند و بِدان عمل می نماید .

.


ص: 216

عنه علیه السلام :أصلِحِ المُسیءَ بِحُسنِ فِعالِکَ ، ودُلَّ عَلَی الخَیرِ بِجَمیلِ مَقالِکَ . (1)

عنه علیه السلام :کونوا مَصابیحَ الهُدی ، ولا تَکونوا أعلامَ ضَلالَهٍ ، وَاکرَهُوا المِزاحَ بِما یُسخِطُ اللّهَ ، وَلیَهُن عَلَیکُمُ الذَّمُّ فی ما یُرضِی اللّهَ . عَلِّمُوا النّاسَ الخَیرَ بِعَبَرِ ألسِنَتِکُم ، وکونوا دُعاهً لَهُم بِفِعلِکُم . وَالزَمُوا الصِّدقَ وَالوَرَعَ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :کونوا دُعاهً لِلنّاسِ بِالخَیرِ بِغَیرِ ألسِنَتِکُم ؛ لِیَرَوا مِنکُمُ الاِجتِهادَ وَالصِّدقَ وَالوَرَعَ . (3)

عنه علیه السلام :کونوا دُعاهَ النّاسِ بِأَعمالِکُم ، ولا تَکونوا دُعاهً بِأَلسِنَتِکُم . (4)

عنه علیه السلام :رَحِمَ اللّهُ قَوما کانوا سِراجا ومَنارا ؛ کانوا دُعاهً إلَینا بِأَعمالِهِم ومَجهودِ طاقَتِهِم . (5)

.

1- .غرر الحکم : ج 2 ص 182 ح 2304 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 82 ح 1974 وفیه «الجمیل» بدل «الخیر» .
2- .تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 210 .
3- .الکافی : ج 2 ص 105 ح 10 و ص 78 ح 14 نحوه ، الاُصول الستّه عشر : ص 359 ح 602 ولیس فیه «بالخیر» ، تنبیه الخواطر : ج 1 ص 12 کلّها عن عبد اللّه بن أبی یعفور ، مشکاه الأنوار : ص 300 ح 926 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 7 ح 8 .
4- .قرب الإسناد : ص 77 ح 251 عن مسعده بن صدقه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 198 ح 19 .
5- .تحف العقول : ص 301 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 280 ح 1 .

ص: 217

امام علی علیه السلام :با نیک رفتاری ات ، بدکار را اصلاح کن ، و با خوب گفتاری ات ، ره نمون به خوبی باش .

امام علی علیه السلام :چراغ های هدایت باشید ، نه نشانه های گم راهی ، و آن شوخی ای را که مایه خشم خداست ، ناپسند بشمارید ، و سرزنش ، آن جا که مایه خشنودی خداست ، باید بر شما آسان باشد . با سخنانتان خیر را به مردم بیاموزید و با عملتان ، آنان را به خیر دعوت کنید و همواره پایبند راستی و پرهیزگاری باشید .

امام صادق علیه السلام :مردم را به غیر از زبانتان به خوبی فرا خوانید ، تا در شما کوشش ، راستی و پرهیزگاری ببینند .

امام صادق علیه السلام :مردم را با اعمالتان فرا خوانید و با زبان هایتان ، دعوت کنندگان مردم نباشید .

امام صادق علیه السلام :خداوند ، آن جمعیت را رحمت کند که چراغ و مناره[ی هدایت] اند و مردم را با اعمال و نهایت توانشان به سوی ما فرا می خوانند !

.


ص: 218

عنه علیه السلام :قالَ أبی علیه السلام : کونوا مِنَ السّابِقینَ بِالخَیراتِ ، وکونوا وَرَقاً لا شَوکَ فیهِ ؛ فَإِنَّ مَن کانَ قَبلَکُم کانوا وَرَقاً لا شَوکَ فیهِ ، وقَد خِفتُ أن تَکونوا شَوکا لا وَرَقَ فیهِ ، وکونوا دُعاهً إلی رَبِّکُم ، وأدخِلُوا النّاسَ فِی الإِسلامِ ولا تُخرِجوهُم مِنهُ ، وکَذلِکَ مَن کانَ قَبلَکُم ؛ یُدخِلونَ النّاسَ فِی الإِسلامِ ولا یُخرِجونَهُم مِنهُ . (1)

عنه علیه السلام :عَلَیکَ بِتَقوَی اللّهِ ، وَالوَرَعِ ، وَالاِجتِهادِ ، وصِدقِ الحَدیثِ ، وأَداءِ الأَمانَهِ ، وحُسنِ الخُلقِ ، وحُسنِ الجِوارِ ، وکونوا دُعاهً إلی أنفُسِکُم بِغَیرِ ألسِنَتِکُم ، وکونوا زَینا ولا تَکونوا شَینا ، وعَلَیکُم بِطولِ الرُّکوعِ وَالسُّجودِ ؛ فَإِنَّ أحَدَکُم إذا أطالَ (2) الرُّکوعَ وَالسُّجودَ هَتَفَ إبلیسُ مِن خَلفِهِ وقالَ : یا وَیلَهُ ! أطاعَ وعَصَیتُ ، وسَجَدَ وأَبَیتُ . (3)

عنه علیه السلام :إنّی لَاُحَدِّثُ الرَّجُلَ بِحَدیثٍ وأَنهاهُ عَنِ الجِدالِ وَالمِراءِ فی دینِ اللّهِ تَعالی ، وأَنهاهُ عَنِ القِیاسِ ، فَیَخرُجُ مِن عِندی فَیَتَأَوَّلُ حَدیثی عَلی غَیرِ تَأویلِهِ ! . . . إنَّ أصحابَ أبی کانوا زَینا أحیاءً وأَمواتا ؛ أعنی زُرارَهَ ، ومُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، ومِنهُم لَیثٌ المُرادِیُّ ، وبُرَیدٌ العِجلِیُّ ؛ هؤُلاءِ القَوّامونَ بِالقِسطِ ، هؤُلاءِ القائِلونَ بِالصِّدقِ ، هؤُلاءِ السّابِقونَ السّابِقونَ اُولئِکَ المُقَرَّبونَ . (4)

عنه علیه السلام لِلمُفَضَّلِ :أی مُفَضَّلُ ، قُل لِشیعَتِنا : کونوا دُعاهً إلَینا ؛ بِالکَفِّ عَن مَحارِمِ اللّهِ ، وَاجتِنابِ مَعاصیهِ ، وَاتِّباعِ رِضوانِ اللّهِ ؛ فَإِنَّهُم إذا کانوا کَذلِکَ کانَ النّاسُ إلَینا مُسارِعینَ . (5)

.

1- .الاُصول السته عشر : ص 231 ح 260 عن جابر ، مستدرک الوسائل : ج 12 ص 241 ح 13997 .
2- .فی الطبعه المعتمده «طال» ، والتصویب من طبعه مرکز بحوث دارالحدیث وبحارالأنوار .
3- .الکافی : ج 2 ص 77 ح 9 ، المحاسن : ج 1 ص 83 ح 50 نحوه وکلاهما عن أبی اُسامه ، بحارالأنوار : ج 70 ص 299 ح 9 وراجع : الزهد للحسین بن سعید : ص 80 ح 43 وتحف العقول : ص 26 و مشکاه الأنوار : ص 255 ح 752 ونزهه الناظر : ص 48 ح 92 .
4- .رجال الکشّی : ج 2 ص 508 ح 433 و ج 1 ص 399 ح 287 ولیس فیه «هؤلاء القوّامون بالصّدق» وکلاهما عن داوود بن سرحان ، بحار الأنوار : ج 2 ص 309 ح 73 .
5- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 58 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 506 ح 1453 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 309 ح 73 .

ص: 219

امام صادق علیه السلام :پدرم (باقر علیه السلام ) فرمود : «جزو پیشی گیرندگان در کارهای خیر باشید ، و برگ [گلی ]باشید که خاری ندارد ، که کسانی که پیش از شما بودند ، برگ های بدون خار بودند ، و می ترسم که شما خاری باشید که برگ ندارد . دعوت کنندگان به سوی پروردگارتان باشید و مردم را وارد اسلام کنید و از اسلام ، بیرونشان نکنید . آنان که پیش از شما بودند ، این چنین بودند که مردم را وارد اسلام می کردند ، نه آن که آنان را از آن ، خارج سازند» .

امام صادق علیه السلام :بر تو باد پَروا کردن از خدا ، و پرهیزگاری ، و کوشش ، و راستگویی ، و ادای امانت ، و خوش خلقی ، و خوب همسایه داری ! به غیر زبان ، فراخوان مردم به خویش باشید ، و مایه زینت باشید ، نه مایه سرشکستگی (ننگ) . و بر شما باد رکوع و سجود طولانی ، که اگر کسی از شما رکوع و سجود خود را طولانی سازد ، ابلیس در پس او بانگ بر می دارد و می گوید : وای بر من ! او اطاعت کرد و من نافرمانی کردم . او سجده کرد و من ابا ورزیدم .

امام صادق علیه السلام :گاه برای کسی حدیثی می گویم و او را از مجادله و بگومگو در دین خدای متعال و از قیاس ، نهی می کنم ؛ امّا وقتی از نزدم بیرون می رود ، گفتارم را به صورتی ناصحیح به تأویل می بَرد... . یاران پدرم یعنی: زراره ، محمّد بن مسلم ، و از جمله لیث مرادی و بُرَید عِجلی ، در حال حیات و مرگ ، مایه زینت بودند . آنان ، برپا دارندگان قسط بودند و گویندگان سخن راست بودند . آنان ، پیشی گیرندگانِ پیشی گیرندگان بودند و آنها مقرّب اند .

امام صادق علیه السلام به مفضّل :ای مفضّل ! به شیعیان ما بگو که با اجتناب از حرام های خداوند، و پرهیز از گناهانش، و پیروی از رضایت خداوند، به سوی ما فرا بخوانید، که اگر چنین باشند ، مردم ، با شتاب به سوی ما رو می آورند .

.


ص: 220

عنه علیه السلام :خالِقُوا النّاسَ بِأَخلاقِهِم ، صَلّوا فی مَساجِدِهِم ، وعودوا مَرضاهُم ، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم ، وإنِ استَطَعتُم أن تَکونُوا الأَئِمَّهَ وَالمُؤَذِّنینَ فَافعَلوا ؛ فَإِنَّکُم إذا فَعَلتُم ذلِکَ قالوا : هؤُلاءِ الجَعفَرِیَّهُ ؛ رَحِمَ اللّهُ جَعفَرا ما کانَ أحسَنَ ما یُؤَدِّبُ أصحابَهُ ! (1)

عنه علیه السلام :صِلوا عَشائِرَکُم ، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم ، وعودوا مَرضاهُم ، وأدّوا حُقوقَهُم ؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنکُم إذا وَرِعَ فی دینِهِ وصَدَقَ الحَدیثَ وأدَّی الأَمانَهَ وحَسُنَ خُلقُهُ مَعَ النّاسِ ، قیلَ : هذا جَعفَرِیٌّ ؛ فَیَسُرُّنی ذلِکَ ، ویَدخُلُ عَلَیَّ مِنهُ السُّرورُ ، وقیلَ : هذا أدَبُ جَعفَرٍ . وإذا کانَ عَلی غَیرِ ذلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلاؤُهُ وعارُهُ ، وقیلَ : هذا أدَبُ جَعفَرٍ . فَوَاللّهِ لَحَدَّثَنی أبی علیه السلام أنَّ الرَّجُلَ کانَ یَکونُ فِی القَبیلَهِ مِن شیعَهِ عَلِیٍّ علیه السلام فَیَکونُ زَینَها ؛ آداهُم لِلأَمانَهِ ، وأَقضاهُم لِلحُقوقِ ، وأَصدَقَهُم لِلحَدیثِ ، إلَیهِ وَصایاهُم ووَدائِعُهُم ، تُسأَلُ العَشیرَهُ عَنهُ فَتَقولُ : مَن مِثلُ فُلانٍ ! إنَّهُ لآَدانا لِلأَمانَهِ وأَصدَقُنا لِلحَدیثِ . (2)

دعائم الإسلام :رُوینا عَن أبی عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام : أنَّ نَفَرا أتَوهُ مِنَ الکوفَهِ مِن شیعَتِهِ ؛ یَسمَعونَ مِنهُ ، ویَأخُذونَ عَنهُ ، فَأَقاموا بِالمَدینَهِ ما أمکَنَهُمُ المُقامُ وهُم یَختَلِفونَ إلَیهِ ، ویَتَرَدَّدونَ عَلَیهِ ، ویَسمَعونَ مِنهُ ، ویَأخُذونَ عَنهُ . فَلَمّا حَضَرَهُمُ الاِنصِرافُ ووَدَّعوهُ ، قالَ لَهُ بَعضُهُم : أوصِنا یَا بنَ رَسولِ اللّهِ . فَقالَ : اُوصیکُم بِتَقَوی اللّهِ ، وَالعَمَلِ بِطاعَتِهِ ، وَاجتِنابِ مَعاصیهِ ، وأَداءِ الأَمانَهِ لِمَنِ ائتَمَنَکُم ، وحُسنِ الصَّحابَهِ لِمَن صَحِبتُموهُ ، وأَن تَکونوا لَنا دُعاهً صامِتینَ . فَقالوا : یَا بنَ رَسولِ اللّهِ ، وکَیفَ نَدعو إلَیکُم ونَحنُ صُموتٌ ؟ ! قالَ : تَعمَلونَ ما أمَرناکُم بِهِ مِنَ العَمَلِ بِطاعَهِ اللّهِ ، وتَتَناهَونَ عَمّا نَهَیناکُم عَنهُ مِنِ ارتِکابِ مَحارِمِ اللّهِ ، وتُعامِلونَ النّاسَ بِالصِّدقِ وَالعَدلِ ، وتُؤَدّونَ الأَمانَهَ ، وتَأمُرونَ بِالمَعروفِ ، وتَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ ، ولا یَطَّلِعُ النّاسُ مِنکُم إلّا عَلی خَیرٍ ؛ فَإِذا رَأَوا ما أنتُم عَلَیهِ قالوا : هؤُلاءِ الفُلانِیَّهُ ، رَحِمَ اللّهُ فُلانا ما کانَ أحسَنَ ما یُؤَدِّبُ أصحابَهُ ! وعَلِموا فَضلَ ما کانَ عِندَنا فَسارَعوا إلَیهِ . أشهَدُ عَلی أبی ؛ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍ رِضوانُ اللّهِ عَلَیهِ ورَحمَتُهُ وبَرَکاتُهُ لَقَد سَمِعتُهُ یَقولُ : کانَ أولِیاؤُنا وشیعَتُنا فی ما مَضی خَیرَ مَن کانوا فیهِ ؛ إن کانَ إمامُ مَسجِدٍ فِی الحَیِّ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ مُؤَذِّنٌ فِی القَبیلَهِ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ صاحِبُ وَدیعَهٍ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ صاحِبُ أمانَهٍ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ عالِمٌ مِنَ النّاسِ یَقصُدونَهُ لِدینِهِم ومَصالِحِ اُمورِهِم کانَ مِنهُم . فَکونوا أنتُم کَذلِکَ ؛ حَبِّبونا إلَی النّاسِ ، ولا تُبَغِّضونا إلَیهِم . (3)

راجع : ص 208 ( تطابق القلب واللسان ) و ص 280 ( مخالفه الفعل للقول ) و ص 340 ( الفصل الثامن : آثار التبلیغ العملیّ ) .

.

1- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 383 ح 1128 عن زید الشحّام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 66 وفیه «بأحسن أخلاقهم .. . هؤلاء الفلانیّه ، رحم اللّه .. . فلانا» بدل «بأخلاقهم ... هؤلاء الجعفریّه ، رحم اللّه جعفرا» ، وسائل الشیعه : ج 5 ص 477 ح 1 .
2- .الکافی : ج 2 ص 636 ح 5 ، مشکاه الأنوار : ص 132 ح 301 نحوه وکلاهما عن أبی اُسامه زید الشحام ، وسائل الشیعه : ج 8 ص 398 ح 2 وراجع : الحکایات (المطبوعه فی المجلّد 10 من کتب المؤتمر) : ص 93 وتحف العقول : ص 488 و بشاره المصطفی : ص 222 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 56 ، مستدرک الوسائل : ج 8 ص 310 ح 9521 وراجع : صفات الشیعه : ص 102 ح 39 و مشکاه الأنوار : ص 255 ح 753 وشرح الأخبار : ج 3 ص 506 ح 1452 وبحارالأنوار : ج 74 ص 162 ح 25 .

ص: 221

امام صادق علیه السلام :با مردم ، طبق اخلاق خودِ آنها رفتار کنید ، و در مساجد آنان ، نماز بخوانید ، و بیمارانشان را عیادت کنید ، و در تشییع جنازه های آنان شرکت کنید ، و اگر می توانید ، عهده دار امامت و اذان گویی شوید ، که اگر این گونه انجام دهید ، خواهند گفت : «اینها پیروان جعفرند . خداوند ، جعفر را رحمت کند ! چه قدر یارانش را نیکو تربیت کرده است !» .

امام صادق علیه السلام :با [ اقوام و ] خویشان خود ، پیوند برقرار کنید و در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید ، و بیمارانشان را عیادت کنید ، و حقوق آنان را ادا کنید ، که اگر شخصی از شما در دینش پرهیزگار و راستگو باشد و امانت را ادا کند و اخلاقش با مردم خوب باشد ، گفته می شود : «این شخص ، پیرو جعفر است» و این ، مرا شادمان می کند و از این ره گذر ، به من خوش حالی می رسد و گفته می شود : «این ، تربیت شده جعفر است» ؛ امّا اگر بجز این حالت باشد ، گرفتاری و ننگ آن بر من وارد می شود و گفته می شود : «این ، تربیت شده جعفر است !» . به خدا سوگند ، پدرم برایم روایت کرد که: فردی از شیعیان علی علیه السلام در میان یک قبیله ، مایه زینت [و مباهات] آن قبیله بود . در میان آنان ، در ادای امانت ، از همه پیش تر ، در پرداخت حقوق ، از همه برتر ، و در سخن ، از همه راستگوتر بود و آنان ، سفارش ها و امانت های خود را به او می سپردند . وقتی از آن جمعیت سؤال می شد که : این شخص چگونه است ؟ می گفتند : «چه کسی مثل فلانی است ؟! او از همه ما در ادای امانت ، پیش تر و راستگوتر است» .

دعائم الإسلام :در باره امام صادق علیه السلام برای ما نقل شده است که گروهی از شیعیان ایشان ، از کوفه برای شنیدن و فراگیری علم ، نزد ایشان آمدند و تا آن جا که درنگْ امکان داشت ، در مدینه ماندند و پیوسته نزد ایشان ، آمد و شد داشتند و از ایشان حدیث و دانش فرا می گرفتند . هنگامی که زمان بازگشت و خداحافظی با امام علیه السلام فرا رسید ، یکی از آنان گفت : ای پسر پیامبر خدا ! ما را نصیحت کن . [امام] فرمود : «شما را سفارش می کنم به پروا کردن از خدا و عمل به طاعت او و ترک گناهانش و ادای امانت به آن که شما را امین دانسته و مصاحبت نیکو با آن که با او همنشینید ، و این که با خاموشی ، به سوی ما فرا خوانید» . گفتند : ای فرزند پیامبر خدا ! چگونه در حالی که خاموشیم ، به سوی شما فرا خوانیم ؟ فرمود : «چنان که به عمل به طاعت خداوند ، فرمانتان دادیم ، عمل کنید ، و چنان که از انجام دادن حرام های خداوند ، نهیتان کردیم ، از آنها اجتناب کنید . با مردم با راستی و عدالت رفتار کنید ، و امانت را ادا کنید ، و امر به معروف و نهی از منکر نمایید ، و مردم ، جز به خوبی شما آگاهی نداشته باشند ، که اگر شما را بر این حال ببینند ، خواهند گفت : اینها پیرو فلانی هستند . خداوند ، فلانی را رحمت کند که چه قدر خوب یارانش را تربیت کرده است ! و آن وقت ، ارزش آنچه را که نزد ماست ، می شناسند و به سوی آن ، شتاب خواهند کرد . من شهادت می دهم که از پدرم (باقر علیه السلام ) شنیدم که می فرمود: دوستان و شیعیان ما در گذشته ، بهترین مردم دوران خود بودند . اگر در قبیله ای امامی بود ، از ایشان بود ، و اگر در قبیله ای مؤذّنی بود ، از میان آنان بود ، و اگر نگاه دارنده امانت یا سپرده[ی مردم] بود ، از آنان بود ، و اگر عالمی در میان مردم وجود داشت که برای دین و مصلحتِ کارشان به دنبال او بودند ، از ایشان بود . شما نیز چنین باشید . ما را در نظر مردم ، محبوب کنید و در نظرشان مبغوض نسازید» .

ر . ک : ص 209 (هماهنگی دل با زبان) و ص 281 (ناهمگونی کردار با گفتار) و ص 341 (فصل هشتم : آثار تبلیغ عملی) .

.


ص: 222

. .


ص: 223

. .


ص: 224

الفصل الخامس : وسائل التّبلیغ5 / 1دَورُ الکَلامِ فِی التَّبلیغِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ مِنَ البَیانِ سِحرا ، ومِنَ العِلمِ جَهلاً ، ومِنَ الشِّعرِ حُکما ، ومِنَ القَولِ عِیّا . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :رُبَّ کَلامٍ أنفَذُ مِن سِهامٍ . (2)

عنه علیه السلام :رُبَّ قَولٍ أنفَذُ مِن صَولٍ . (3)

عنه علیه السلام :رُبَّ کَلامٍ کَلّامٌ (4) . (5)

.

1- .الجعفریّات : ص 230 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 379 ح 5805 وفیه «إنّ من الشعر لحکمه ، وإنّ من البیان لسحرا» ، تحف العقول : ص 57 ولیس فیه «ومن الشعر حکما»، النوادر للراوندی : ص 155 ح 225 عن الإمام الکاظم عنه صلی الله علیه و آله وفیه «عیالاً» بدل «عیّا»، بحار الأنوار : ج 1 ص 218 ح 39 ؛ سنن أبی داود : ج 4 ص303 ح5012 عن بریده نحوه ، وفیه «عیالاً» بدل «عیّا» ، کنز العمّال : ج 3 ص 579 ح 7986 .
2- .غرر الحکم : ج 4 ص 69 ح 5322 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 267 ح 4892 .
3- .نهج البلاغه: الحکمه 394، غرر الحکم : ج 4 ص 60 ح 5292 وفیه «أشدّ» بدل «أنفذ» ، عیون الحکم والمواعظ : ص 266 ح 4883 ، بحارالأنوار: ج 71 ص 291 ح 62 .
4- .التکلیم : التجریح. کَلَمَه کَلما : جَرَحَهُ . والتکلیم : التجریح (لسان العرب : ج 12 ص 522 «کلم») .
5- .غرر الحکم : ج 4 ص 56 ح 5272 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 266 ح 4859 .

ص: 225



فصل پنجم : ابزارهای تبلیغ
5 / 1 نقش گفتار در تبلیغ

فصل پنجم : ابزارهای تبلیغ5 / 1نقش گفتار در تبلیغپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برخی از گفتارها سِحر و برخی از علم ها نادانی و برخی از اشعار ، حکمت و برخی از سخنان ، درماندگی اند .

امام علی علیه السلام :بسا گفتار که اثرگذارتر از تیرهاست .

امام علی علیه السلام :بسا گفتار که کاری تر از قدرت است .

امام علی علیه السلام :بسا گفتار که بُرنده است .

.


ص: 226

عنه علیه السلام :رُبَّ کَلامٍ کَالحُسامِ . (1)

الکافی عن مسعده عن أبی عبد اللّه عن أبیه علیهماالسلام :أنَّهُ قالَ لِرَجُلٍ وقَد کَلَّمَهُ بِکَلامٍ کَثیرٍ، فَقالَ : أیُّهَا الرَّجُلُ، تَحتَقِرُ الکَلامَ وتَستَصغِرُهُ! اِعلَم أنَ اللّهَ عز و جللَم یَبعَث رُسُلَهُ حَیثُ بَعَثَها ومَعَها ذَهَبٌ ولا فِضَّهٌ، ولکِن بَعَثَها بِالکَلامِ؛ وإنَّما عَرَّفَ اللّهُ جَلَّ وعَزَّ نَفسَهُ إلی خَلقِهِ بِالکَلامِ وَالدَّلالاتِ عَلَیهِ وَالأَعلامِ. (2)

مصباح الشریعه فیما نَسَبَهُ إلَی الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام :لَیسَ عَلَی الجَوارِحِ عِبادَهٌ أخَفُّ مَؤونَهً وأَفضَلُ مَنزِلَهً وأَعظَمُ قَدرا عِندَ اللّهِ مِنَ الکَلامِ فی رِضَا اللّهِ ولِوَجهِهِ ونَشرِ آلائِهِ ونَعمائِهِ فی عِبادِهِ ؛ ألا تَری أنَّ اللّهَ عز و جل لَم یَجعَل فی ما بَینَهُ وبَینَ رُسُلِهِ مَعنیً یَکشِفُ ما أسَرَّ إلَیهِم مِن مَکنوناتِ عِلمِهِ ومَخزوناتِ وَحیِهِ غَیرَ الکَلامِ ! وکَذلِکَ بَینَ الرُّسُلِ وَالاُمَمِ . فَثَبَتَ بِهذا أنَّهُ أفضَلُ الوَسائِلِ ، وأَلطَفُ العِبادَهِ . (3)

5 / 2المَوعِظَهُالکتاب«یَاأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًی وَ رَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ» . (4)

.

1- .غرر الحکم : ج 4 ص 56 ح 5273 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 266 ح 4860 .
2- .الکافی : ج 8 ص 148 ح 128 ، وسائل الشیعه : ج 8 ص 533 ح 5 .
3- .مصباح الشریعه : ص 260 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 285 ح 39 .
4- .یونس : 57 .

ص: 227



5 / 2 اندرز دادن

امام علی علیه السلام :بسا گفتار که به سان شمشیر است .

الکافی به نقل از مَسعَده ، از امام صادق علیه السلام :پدرم به مردی که با او بسیار سخن گفته بود ، فرمود : «ای مرد ! آیا گفتار را حقیر و کوچک می شماری ؟ بدان که خداوند عز و جلپیامبرانش را، آن هنگام که آنان را به رسالت بر می انگیخت ، با طلا یا نقره مبعوث نکرد ؛ بلکه با گفتار، برانگیخت و خداوند عز و جل ، خود را با کلام و دلیل ها و نشانه ها به آفریده های خود ، شناسانده است» .

مصباح الشریعه در حدیثی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است :هیچ عبادتی بر اعضا ، سبُک بارتر و در نزد خدا از جهت منزلت و قدر ، برتر از سخن گفتن در راه رضایتِ خداوند و برای خاطر او و انتشار نعمت های ظاهری و باطنی اش در میان بندگانش نیست . آیا نمی نگری که خداوند عز و جلمیان خود و پیامبرانش ، و همچنین میان پیامبران و امّت ها تنها از راه گفتار، از مفاهیمی پرده بر می دارد که جزء دانش مکنون او و وحی پنهان اوست که با آنان در میان گذاشته است ؟ بنا بر این ، ثابت می شود که گفتار ، برترین ابزار و لطیف ترین عبادت است .

5 / 2اندرز دادنقرآن«ای مردم ! به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی ، و درمانی برای آنچه در سینه هاست ، و ره نمود و رحمتی برای گروندگان آمده است» .

.


ص: 228

الحدیثعیسی علیه السلام :قَد أبلَغَ مَن وَعَظَ ، وأَفلَحَ مَنِ اتَّعَظَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِابنِهِ وهُوَ یَعِظُهُ :أحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَهِ . (2)

عنه علیه السلام :المَواعِظُ حَیاهُ القُلوبِ . (3)

عنه علیه السلام :المَواعِظُ صِقالُ النُّفوسِ ، وجِلاءُ القُلوبِ . (4)

عنه علیه السلام :بِالمَواعِظِ تَنجَلِی الغَفلَهُ . (5)

عنه علیه السلام :ثَمَرَهُ الوَعظِ الاِنتِباهُ . (6)

الإمام الصّادق علیه السلام :قامَ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ : هَمّامٌ وکانَ عابِدا ناسِکا مُجتَهِدا إلی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام وهُوَ یَخطُبُ ، فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، صِف لَنا صِفَهَ المُؤمِنِ کَأَنَّنا نَنظُرُ إلَیهِ ، فَقالَ[ علیه السلام ] : ... . فَصاحَ هَمّامٌ صَیحَهً ، ثُمَّ وَقَعَ مَغشِیّا عَلَیهِ . فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : أمَا وَاللّهِ لَقَد کُنتُ أخافُها عَلَیهِ ! وقالَ : هکَذا تَصنَعُ المَوعِظَهُ البالِغَهُ بِأَهلِها ! (7)

راجع : میزان الحکمه : ج 13 ص 253 (الموعظه) .

.

1- .الأمالی للصدوق : ص 650 ح 884 عن منصور بن حازم ، روضه الواعظین : ص 490 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحارالأنوار : ج 73 ص 121 ح 110 .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 31 ، تحف العقول : ص 69 ، کشف المحجّه : ص 221 عن عمر بن أبی المقدام عن الإمام الباقر عنه علیهماالسلام ، نزهه النّاظر : ص 96 ح 171 عن ابن عبّاس ، عیون الحکم والمواعظ : ص 85 ح 2046 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 217 ح 2 ؛ کنزالعمّال : ج 16 ص 168 ح 44215 نقلاً عن وکیع .
3- .غرر الحکم : ج 1 ص 85 ح 321 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 17 ح 2 .
4- .غرر الحکم : ج 1 ص 357 ح 1354 .
5- .غرر الحکم : ج 3 ص 200 ح 4191 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 187 ح 3807 .
6- .غرر الحکم : ج 3 ص 322 ح 4588 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 208 ح 4164 .
7- .الکافی : ج 2 ص 226 و 230 ح 1 عن عبداللّه بن یونس ، نهج البلاغه : الخطبه 193 من دون إسنادٍ إلی الإمام الصّادق علیه السلام ، صفات الشیعه : ص 101 عن عبدالرحمن بن کثیر الهاشمی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحارالأنوار : ج 67 ص 314 ح 49 .

ص: 229

حدیثعیسی علیه السلام :آن کس که اندرز داد ، [پیام را] ابلاغ کرد و آن که پند گرفت ، رستگار شد .

امام علی علیه السلام در سفارش خود به فرزندش که او را اندرز می داد :دلت را با اندرز ، زنده کن .

امام علی علیه السلام :موعظه ها ، حیات دل هایند .

امام علی علیه السلام :موعظه ها ، موجب صیقل جان ها و صفای دل هایند .

امام علی علیه السلام :پرده غفلت ، با اندرزها کنار می رود .

امام علی علیه السلام :نتیجه اندرز ، بیدار شدن است .

امام صادق علیه السلام :یکی از یاران امیر مؤمنان علیه السلام به نام هَمّام که مردی عابد و کوشا و اهل عمل بود برخاست و به امام علیه السلام که خطبه می خواند ، گفت : ای امیر مؤمنان ! مؤمنان را برای من چنان توصیف کن که گویا بِدانها می نگرم . فرمود : ... . همّام ، چنان ضجّه ای زد که بیهوش شد [و جان باخت] . آن گاه امیر مؤمنان فرمود : «بدانید که سوگند به خدا از اندرز دادن به او بیم داشتم» . آن گاه فرمود : «اندرز بلیغ با مخاطبان خود ، چنین می کند !» .

ر . ک : میزان الحکمه : ج 13 ص 253 (اندرز) .

.


ص: 230

5 / 3الخُطبَهُ 1الکتاب«وَ شَدَدْنَا مُلْکَهُ وَءَاتَیْنَاهُ الْحِکْمَهَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ» . (1)

الحدیثالإمام الرضا علیه السلام فی بَیانِ الحِکمَهِ مِن خُطبَهِ یَومِ الجُمُعَهِ :لِأَنَّ الجُمُعَهَ مَشهَدٌ عامٌّ ، فَأَرادَ أن یَکونَ لِلإِمامِ سَبَبٌ لِمَوعِظَتِهِم ، وتَرغیبِهِم فِی الطّاعَهِ ، وتَرهیبِهِم عَنِ المَعصِیَهِ ، وتَوقیفِهِم عَلی ما أرادَ مِن مَصلَحَهِ دینِهِم ودُنیاهُم ، ویُخبِرَهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ الأَوقاتِ ومِنَ الأَحوالِ الَّتی لَهُم فیهَا المَضَرَّهُ وَالمَنفَعَهُ . (2)

راجع : ص 276 : ( الفصل السادس : مراعاهُ الاختصار ) و ص 314 ( الفصل السابع / التکلّف ) و ص 318 ( الإطاله ) .

.

1- .ص : 20 .
2- .عیون أخبار الرِّضا علیه السلام : ج 2 ص111 ح 1 ، علل الشرائع : ص 265 نحوه وکلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج 6 ص 73 .

ص: 231



5 / 3 سخنرانی

5 / 3سخنرانی 1قرآن«و پادشاهی اش را استوار نمودیم و او را حکمت و کلامِ فیصله دهنده عطا کردیم» .

حدیثامام رضا علیه السلام در تبیین حکمت خطبه روز نماز جمعه :زیرا جمعه ، محلّ اجتماع مردم است ، و خداوند خواست تا امام [جمعه] ، راهی برای اندرز دادن به آنان ، تشویقشان به اطاعت خدا و ترساندنشان از نافرمانی داشته باشد ، تا آنان را به آنچه مصلحت دین و دنیایشان در آن است ، آگاه نماید ، و نیز آنان را از اوضاع زمانه و کارهایی که مایه زیان و سود آنان است ، باخبر سازد .

ر . ک : ص 277 (فصل ششم / رعایت اختصار) و ص 315 (فصل هفتم / خود را به زحمت انداختن) و ص 319 (طولانی کردن سخن) .

.


ص: 232

5 / 4الشِّعرُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ مِنَ البَیانِ سِحرا ، وإنَّ مِنَ الشِّعرِ حِکَما . (1)

السنن الکبری عن عبد الرحمن بن کعب بن مالک عن أبیه :أنَّهُ قالَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : إنَّ اللّهَ عز و جلقَد أنزَلَ فِی الشِّعرِ ما أنزَلَ ! (2) قالَ : إنَّ المُؤمِنَ یُجاهِدُ بِسَیفِهِ ولِسانِهِ ، وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ! لَکَأَنَّ ما تَرمونَهُم بِهِ نَضحُ النَّبلِ . (3)

المستدرک علی الصّحیحین عن البراء بن عازب :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله اُتِیَ فَقیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ أبا سُفیانَ بنَ الحارِثِ بنِ عَبدِ المُطَّلِبِ یَهجوکَ . فَقامَ ابنُ رَواحَهَ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، اِیذَن لی فیهِ . قالَ : أنتَ الَّذی تَقولُ : ثَبَّتَ اللّهُ ؟ قالَ : نَعَم قُلتُ یا رَسولَ اللّهِ : فَثَبَّتَ اللّهُ ما أعطاکَ مِن حَسَنٍتَثبیتَ موسی ونَصرا مِثلَ ما نُصِروا قالَ : وأَنتَ یَفعَلُ اللّهُ بِکَ خَیرا مِثلَ ذلِکَ . قال : ثُمَّ وَثَبَ کَعبٌ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، اِیذَن لی فیهِ . فَقالَ : أنتَ الَّذی تَقولُ : هَمَّت ؟ قالَ : نَعَم قُلتُ یا رَسولَ اللّهِ : هَمَّت سَخینَهُ أن تُغالِبَ رَبَّهافَلَیُغلَبَنَّ مُغالِبُ الغَلّابِ قالَ : أما اِنَّ اللّهَ لَم یَنسَ ذلِکَ لَکَ . (4)

.

1- .سنن أبی داود : ج 4 ص 303 ح 5011 عن ابن عبّاس ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 711 ح 6569 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 341 ح 7671 کلاهما عن أبی بکره ، کنزالعمّال : ج 3 ص 582 ح 8003 ؛ الأمالی للصدوق : ص 718 ح987 عن عبد اللّه بن زهیر ، بحارالأنوار : ج 71 ص 415 ح 36 .
2- .یوجد فی بعض المصادر هنا هذه الزیاده : «فکیف تری فیه» .
3- .السنن الکبری : ج 10 ص 404 ح 21108 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 335 ح 27244 نحوه ، المصنّف لعبد الرزاق : ج 11 ص 263 ح 20500 وفیه «بنفسه» بدل «بسیفه» ، کنزالعمّال : ج 3 ص 862 ح 8964 ؛ مجمع البیان : ج 7 ص 326 عن عبد الرحمن بن کعب نحوه .
4- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 556 ح 6065 ، تاریخ دمشق : ج 12 ص 405 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 336 نقلاً عن ابن سعد وکلاهما نحوه .

ص: 233



5 / 4 شعر

5 / 4شعرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برخی از گفتارها سِحر ، و برخی از اشعار ، حکمت اند .

السنن الکبری به نقل از عبد الرحمان بن کعب بن مالک :پدرم به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : خداوند عز و جل در باره شعر ، آن چیزی را که [لازم بوده ]فرو بفرستد ، فرو فرستاده است ؟ فرمود : «مؤمن ، با شمشیر و زبانش جهاد می کند . سوگند به آن که جانم به دست اوست ، شعری که با آن ، با آنان مبارزه می کنید ، مانند تیری است که به سوی آنان می افکنید» .

المستدرک علی الصحیحین به نقل از بَراء بن عازب :به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خبر داده شد و به ایشان گفته شد که : ای پیامبر خدا ! ابو سفیان بن حارث بن عبد المطّلب ، شما را دشنام می دهد . ابن رواحه گفت : ای پیامبر خدا ! در باره او به من اجازه بده [که هَجوَش را بسُرایم] . [پیامبر صلی الله علیه و آله ] فرمود : «آیا تو گفته ای : ثبّت اللّه ! (خداوند ، پایدار نگاه دارد !) ؟» . ابن رواحه گفت : آری ، ای پیامبر خدا ! چنین گفتم : خداوند، نیکویی ای را که به تو عطا کرده ، ثابت و پایدار نگاه دارد چنان که به موسی ثبات بخشید و به سان آنان که یاری شدند ، یاری نصیب شما گردد . [پیامبر صلی الله علیه و آله ] فرمود : «هان ! خداوند نیز به سان آن ، به تو خیر رسانَد» . آن گاه ، کعب ، گام پیش گذاشت و گفت : ای پیامبر خدا ! در باره او به من اجازه بده [که هَجوَش را بسُرایم] ! [پیامبر صلی الله علیه و آله ] فرمود : «آیا تو گفته ای : هَمَّت (خواست) ؟» . کعب گفت : آری ، ای پیامبر خدا ! گفتم : قریش خواست بر پروردگارش چیره شود و هر کس بخواهد بر خدای قاهر چیره گردد ، قطعا خود ، مغلوب خواهد شد . [پیامبر صلی الله علیه و آله ] فرمود : «بدان که خداوند ، این گفتار را برای تو از یاد نبرده است» .

.


ص: 234

الإمام الصادق علیه السلام :مَن قالَ فینا بَیتَ شِعرٍ ، بَنَی اللّهُ تَعالی لَهُ بَیتا فِی الجَنَّهِ . (1)

عنه علیه السلام :ما قالَ فینا قائِلٌ بَیتا مِنَ الشِّعرِ حَتّی یُؤَیَّدَ بِروحِ القُدُسِ . (2)

5 / 5الحِوارُرجال الکشّی عن أبی خالد الکابلیّ :رَأَیتُ أبا جَعفَرٍ صاحِبَ الطّاقِ ، وهُوَ قاعِدٌ فِی الرَّوضَهِ قَد قَطَعَ أهلُ المَدینَهِ أزرارَهُ ، وهُوَ دائِبٌ یُجیبُهُم ویَسأَلونَهُ ، فَدَنَوتُ مِنهُ ، فَقُلتُ : إنَّ أباعَبدِ اللّهِ علیه السلام نَهانا عَنِ الکَلامِ ، فَقالَ : أمَرَکَ أن تَقولَ لی ؟ فَقُلتُ : لا ، ولکِنَّهُ أمَرَنی ألّا اُکَلِّمَ أحَدا . قالَ : فَاذهَب فَأَطِعهُ فی ما أمَرَکَ . فَدَخَلتُ عَلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَأَخبَرتُهُ بِقِصَّهِ صاحِبِ الطّاقِ وما قُلتُ لَهُ وقَولِهِ لی : «اِذهَب وأَطِعهُ فی ما أمَرَکَ» . فَتَبَسَّمَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام وقالَ : یا أبا خالِدٍ ، إنَّ صاحِبَ الطّاقِ یُکَلِّمُ النّاسَ فَیَطیرُ ویَنقَضُّ ، وأَنتَ إن قَصّوکَ لَن تَطیرَ ! (3)

.

1- .عیون أخبار الرِّضا علیه السلام : ج 1 ص 7 ح 1 ، بشاره المصطفی : ص 208 کلاهما عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی ، بحارالأنوار : ج 26 ص 231 ح 3 .
2- .عیون أخبار الرِّضا علیه السلام : ج 1 ص 7 ح 2 عن علی بن سالم عن أبیه ، بحار الأنوار : ج 26 ص 231 ح 4 .
3- .رجال الکشّی : ج 2 ص 424 ح 327 .

ص: 235



5 / 5 گفتگو

امام صادق علیه السلام :هر کس در باره ما یک بیت شعر بگوید ، خداوند متعال برای او خانه ای در بهشت بنا می کند .

امام صادق علیه السلام :هیچ کس در باره ما یک بیت شعر نمی سراید ، مگر آن که مورد تأیید روح القدس قرار می گیرد .

5 / 5گفتگورجال الکشّی به نقل از ابو خالد کابلی :ابو جعفر صاحبُ الطاق را در حالی دیدم که در روضه (میان منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ) نشسته و مردم مدینه ، [گویی] لباس های او را [می کشند و ]پاره می کنند و او پیوسته می چرخد و پاسخ آنان را می دهد و آنان از او سؤال می کنند . به او نزدیک شدم و گفتم : امام صادق علیه السلام ما را از سخن گفتن (مناظره) باز داشته است . گفت : آیا به تو فرموده تا این را به من بگویی ؟ گفتم : نه ؛ امّا ایشان به من فرمان داده تا با هیچ کس سخن نگویم . صاحب الطاق گفت : پس برو و از آنچه امام علیه السلام به تو فرمان داده ، اطاعت کن . من نزد امام صادق علیه السلام رفتم و ماجرای صاحب الطاق و آنچه به او گفتم و سخن او که به من گفت : «برو و آنچه امام به تو فرمان داده ، اطاعت کن» ، همه را برای امام ، بازگو کردم . امام صادق علیه السلام لبخندی زد و فرمود : «صاحب الطاق با مردم سخن می گوید و گاه می گوید و گاه چون مرغ می پرد و گاه می نشیند ؛ امّا اگر کلام تو را قطع کنند ، نمی توانی بپری !» .

.


ص: 236

رجال الکشّی عن عبد الأعلی :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّ النّاسَ یَعتُبونَ عَلَیَّ بِالکَلامِ ، وأَنَا اُکَلِّمُ النّاسَ . فَقالَ : أمّا مِثلُکَ مَن یَقَعُ ثُمَّ یَطیرُ فَنَعَم ، وأَمّا مَن یَقَعُ ثُمَّ لا یَطیرُ فَلا . (1)

رجال الکشّی عن الطّیّار :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : بَلَغَنی أنَّکَ کَرِهتَ مِنّا مُناظَرَهَ النّاسِ، وکَرِهتَ الخُصومَهَ؟ فَقالَ: أمّا کَلامُ مِثلِکَ لِلنّاسِ فَلا نَکرَهُهُ ؛ مَن إذا طارَ أحسَنَ أن یَقَعَ وإن وَقَعَ یُحسِنُ أن یَطیرَ، فَمَن کانَ هکَذا فَلانَکرَهُ کَلامَهُ. (2)

5 / 6القَلَمُالکتاب«الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» . (3)

«ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ» . (4)

الحدیثالمعجم الأوسط عن ابن عبّاس فی قَولِهِ تَعالی : «أوْ أثَارَهٍ مِنْ عِلْمٍ» :جَودَهُ الخَطِّ . (5)

.

1- .رجال الکشّی : ج 2 ص 610 ح 578 ، بحارالأنوار : ج 73 ص 404 .
2- .رجال الکشّی : ج 2 ص 638 ح 650 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 136 ح 39 .
3- .العلق : 4 .
4- .القلم : 1 .
5- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 151 ح 472 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 493 ح 3695 ، فتح الباری : ج 8 ص 576 ، الدر المنثور : ج 7 ص 434 .

ص: 237



5 / 6 قلم

رجال الکشّی به نقل از عبد الأعلی :به امام صادق علیه السلام گفتم : مردم با گفتگو [و مناظره ]با من ، به دنبال تباه ساختن [دین ]من هستند و من با آنان به گفتگو می پردازم . فرمود : «بر امثال تو که می نشیند و سپس می پَرَد ، رواست [که مناظره کند] ؛ امّا آن که می نشیند ، امّا نمی پَرَد ، [مناظره کردنش ]صلاح نیست» .

رجال الکشّی به نقل از طیّار :به امام صادق علیه السلام گفتم : باخبر شدم که مناظره و جدال با مردم را ناپسند می شمارید ؟ فرمود : «گفتگوی مثل تو را با مردم ، ناپسند نمی شمارم . [باری ،] کسی که وقتی می پَرَد ، نیک می نشیند و وقتی می نشیند ، نیک می پَرَد ، هر کس که چنین باشد ، ما از مناظره کردن او کراهت نداریم» .

5 / 6قلمقرآن«آن که با قلم آموخت» .

«ن ، و سوگند به قلم و آنچه می نگارند» .

حدیثالمعجم الأوسط به نقل از ابن عبّاس ، در [تفسیر] سخن خداوند متعال : «یا نشانه ای از علم» :مقصود ، خوشْ خطّی است .

.


ص: 238

الدّرّ المنثور عن عطاء بن یسار :سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَنِ الخَطِّ ، فَقالَ : عُلِّمَهُ نَبِیٌّ ، ومَن کانَ وافَقَهُ عُلِّمَ . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ألِقِ الدَّواهَ (2) ، وحَرِّفِ القَلَمَ ، وَانصِبِ الباءَ ، وفَرِّقِ السّینَ ، ولا تُعَوِّرِ المیمَ ، وحَسِّنِ اللّهَ ، ومُدَّ الرَّحمنَ ، وجَوِّدِ الرَّحیمَ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یُؤتی بِصاحِبِ القَلَمِ یَومَ القِیامَهِ فی تابوتٍ مِن نارٍ مُقفَلٍ عَلَیهِ بِأَقفالٍ مِن نارٍ ، فَیُنظَرُ قَلَمُهُ فیمَ أجراهُ ؛ فَإِن کانَ أجراهُ فی طاعَهِ اللّهِ ورِضوانِهِ فُکَّ عَنهُ التّابوتُ ، وإن کانَ أجراهُ فی مَعصِیَهِ اللّهِ هَوی بِهِ التّابوتُ سَبعین خَریفا . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :الخَطُّ لِسانُ الیَدِ . (5)

عنه علیه السلام فی ما قالَ لِکاتِبهِ عُبَیدِ اللّهِ بنِ أبی رافعٍ :ألِق دَواتَکَ ، وأَطِل جِلفَهَ (6) قَلَمِکَ ، وفَرِّج بَینَ السُّطورِ ، وقَرمِط (7) بَینَ الحُروفِ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ أجدَرُ بِصَباحَهِ الخَطِّ . (8)

.

1- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 434 نقلاً عن سعید بن منصور ، سبل الهدی والرشاد : ج 6 ص 266 نحوه .
2- .لاقَ الدواهَ وألاقَها : أصلح مدادَها (تاج العروس : ج 13 ص 433 «لیق») .
3- .منیه المرید : ص 350 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 152 ح 41 ؛ تفسیر القرطبی : ج 13 ص 353 ، الشفا : ج 1 ص 358 ، الفردوس : ج 5 ص 394 ح 8533 کلّها عن معاویه بن أبی سفیان ، أدب الإملاء : ص 188 عن مکحول ، کنزالعمّال : ج 10 ص 314 ح 29566 .
4- .المعجم الکبیر : ج 11 ص 151 ح 11450 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 260 ح 1922 کلاهما عن ابن عبّاس ، کنزالعمّال : ج 6 ص 86 ح 14957 .
5- .غرر الحکم : ج 1 ص 186 ح 706 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 50 ح 1298 .
6- .جِلْفَه القَلَم : سِنانه (مجمع البحرین : ج 1 ص 306 «جلف») .
7- .القَرْمَطَه فی الخطّ : دِقّه الکتابه وتَدانِی الحروف ( لسان العرب : 7 ص 377 « قرمط » ) .
8- .نهج البلاغه : الحکمه 315 ، غرر الحکم : ج 2 ص 232 ح 2459 ، بحارالأنوار : ج 34 ص 320 ح 1094 ؛ کنزالعمّال : ج 10 ص 312 ح 29563 نقلاً عن تاریخ بغداد نحوه .

ص: 239

الدرّ المنثور به نقل از عطاء بن یسار :از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره خط سؤال شد . فرمود : «خط به پیامبر آموخته شده است و هر کس با او همسو باشد ، به او آموخته می شود» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در میان دوات ، لیقه بگذار و قلم را بتراش . [حرف] «باء» را بکش و میان دندانه های [حرف] «سین» ، فاصله بگذار و دایره [حرف ]«میم» را پُر نکن و «اللّه » را نیک بنویس و «رحمن» را بکش و «رحیم» را خوب بنویس .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :صاحب قلم (نویسنده) را روز قیامت در میان تابوتی از آتش که با قفل هایی از آتش ، سربسته است ، می آورند و به قلم او نگریسته می شود که آن را در چه راهی به کار گرفته است . پس اگر آن را در راه اطاعت و خشنودی خداوند به کار گرفته باشد ، سرِ تابوت برایش گشوده می شود و اگر قلمش را در راه نافرمانی خدا به کار بسته باشد ، هفتاد پاییز در تابوت می ماند .

امام علی علیه السلام :خطّ زبان ، دست است .

امام علی علیه السلام در آنچه به کاتب خود ، عبید اللّه بن ابی رافع فرمود :در میان دواتت لیقه بگذار و زبانه قلمت را دراز بتراش و میان خط ها فاصله بگذار و حرف ها را نزدیک به هم بنویس ، که این شیوه ، برای زیبایی خط ، شایسته تر است .

.


ص: 240

عنه علیه السلام :عُقولُ الفُضَلاءِ فی أطرافِ أقلامِها . (1)

عنه علیه السلام :رَسولُکَ میزانُ نُبلِکَ ، وقَلَمُکَ أبلَغُ مَن یَنطِقُ عَنکَ . (2)

راجع : ص 398 ( دور الزمان والمکان فی التبلیغ ) .

.

1- .غرر الحکم : ج 4 ص 365 ح 6339 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 343 ح 5856 وفیه «الرجال» بدل «الفضلاء» .
2- .غرر الحکم : ج 4 ص 100 ح 5437 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 269 ح 4948 .

ص: 241

امام علی علیه السلام :عقل های برجستگان ، در نوک قلم های آنهاست .

امام علی علیه السلام :فرستاده تو ، نشان دهنده اندازه اندیشه توست ، و قلمت ، از آن که درباره ات سخن بگوید ، رساتر است .

ر . ک : ص167 (نقش زمان و مکان در تبلیغ) .

.


ص: 242

الفصل السّادس : آداب التّبلیغ6 / 1الاِفتِتاحُ بِالبَسمَلَهِمسند ابن حنبل عن أبی هریره :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کُلُّ کَلامٍ أو أمرٍ ذی بالٍ لا یُفتَحُ بِذِکرِ اللّهِ عز و جل فَهُوَ أبتَرُ أو قالَ : أقطَعُ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :قولوا عِندَ افتِتاحِ کُلِّ أمرٍ صَغیرٍ أو عَظیمٍ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَدَّثَنی عَنِ اللّهِ عز و جل أنَّهُ قالَ : کُلُّ أمرٍ ذی بالٍ لَم یُذکَر «بِسمِ اللّهِ» فیهِ فَهُوَ أبتَرُ . (3)

.

1- .مسند ابن حنبل: ج 3 ص 281 ح 8720 .
2- .التوحید : ص 232 ح 5 عن محمّد بن زیاد ومحمّد بن سیّار ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 28 ح 9 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 233 ح 14 .
3- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 25 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 242 ح 48 ؛ الدرّ المنثور : ج 1 ص 26 نقلاً عن عبد القادر الرهاوی فی الأربعین عن أبی هریره نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 555 ح 2491 .

ص: 243



فصل ششم : آداب تبلیغ
6 / 1 آغازگری با «بسم اللَّه الرحمن الرحیم»

فصل ششم : آداب تبلیغ6 / 1آغازگری با «بسم اللّه الرحمن الرحیم»مسند ابن حنبل به نقل از ابو هریره :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «هر گفتار یا کاری که ارزشمند باشد و با یاد خدای عز و جل آغاز نشود ، بی فرجام است» یا که فرمود : «قطع شده است» .

امام علی علیه السلام :در آغاز هر کار کوچک یا بزرگ بگویید : «بسم اللّه الرحمن الرحیم» .

امام علی علیه السلام :همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، از خداوند عز و جل برای من نقل کرد که چنین فرموده است : «هر کار ارزشمندی که در آن بسم اللّه گفته نشود ، بی فرجام است» .

.


ص: 244

الإمام الصادق علیه السلام :لا تَدَع «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» وإن کانَ بَعدَهُ شِعرٌ . (1)

6 / 2التَّحمیدُ للّهِِ وَالصَّلاهُ عَلی رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آلهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :کُلُّ کَلامٍ لا یُبدَأُ فیهِ بِالحَمدِ للّهِِ فَهُوَ أجذَمُ 2 . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :کُلُّ أمرٍ ذی بالٍ لا یُبدَأُ فیهِ بِحَمدِ اللّهِ وَالصَّلاهِ عَلَیَّ فَهُوَ أقطَعُ أبتَرُ ، مَمحوقٌ مِن کُلِّ بَرَکَهٍ . (3)

فائدهقال ابن قتیبه : تَتّبعت خطب رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، فوجدت أوائل أکثرها : «الحَمدُ للّهِِ ، نَحمَدُهُ ونَستَعینُهُ ، ونُؤمِنُ بِهِ ، ونَتَوَکَّلُ عَلَیهِ ، ونَستَغفِرُهُ ، ونَتوبُ إلَیهِ ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ، ومِن سَیِّئاتِ أعمالِنا . مَن یَهدِهِ اللّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ ، ومَن یُضلِل فَلا هادِیَ لَهُ . وأَشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ» . ووجدت فی بعضها : «اُوصیکُم عِبادَ اللّهِ بِتَقوَی اللّهِ ، وأَحُثُّکُم عَلی طاعَتِهِ» . ووجدت فی خطبه له بعد حمد اللّه والثّناء علیه : «أیُّهَا النّاسُ ، إنَّ لَکُم مَعالِمَ فَانتَهوا إلی مَعالِمِکُم ، وإنَّ لَکُم نِهایَهً فَانتَهوا إلی نِهایَتِکُم . إنَّ المُؤمِنَ بَینَ مَخافَتَینِ : بَینَ أجَلٍ قَد مَضی لا یَدری مَا اللّهُ صانِعٌ بِهِ ، وبَینَ أجَلٍ قَد بَقِیَ لا یَدری مَا اللّهُ قاضٍ فیهِ ؛ فَلیَأخُذِ العَبدُ لِنَفسِهِ مِن نَفسِهِ ، ومِن دُنیاهُ لِاخِرَتِهِ ، ومِنَ الشَّبیبَهِ قَبلَ الکِبَرِ ، ومِنَ الحَیاهِ قَبلَ المَوتِ . وَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ ، ما بَعدَ المَوتِ مُستَعتَبٌ ، ولا بَعدَ الدُّنیا دارٌ إلَا الجَنَّهَ أوِ النّارَ» . ووجدت کلّ خطبه مفتاحها «الحمد» إلّا خطبه العید ؛ فإنّ مفتاحها «التّکبیر» . (4)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 672 ح 1 عن جمیل بن درّاج ، مشکاه الأنوار : ص 250 ح 733 نحوه ، وسائل الشیعه : ج 8 ص 495 .
2- .سنن أبی داود : ج 4 ص 261 ح 4840 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 610 ح 1894 ، السنن الکبری : ج 3 ص 296 ح 5768 کلّها عن أبی هریره وکلاهما نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 558 ح 2509 ؛ عدّه الداعی : ص 245 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 31 وفیهما «أقطع» بدل «أجذم» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 216 ح 21 .
3- .کنز العمّال : ج 1 ص 558 ح 2510 نقلاً عن الرهاوی عن أبی هریره .
4- .عیون الأخبار لابن قتیبه : ج 2 ص 231 وراجع : نثر الدرّ : ج 1 ص 151 .

ص: 245



6 / 2 حمد خدا گفتن و درود فرستادن بر پیامبر خدا

نکته :

امام صادق علیه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحیم» را رها نکن ، حتّی اگر پس از آن ، شعر باشد .

6 / 2حمد خدا گفتن و درود فرستادن بر پیامبر خداپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گفتاری که با سپاس خدا شروع نشود ، چون دستِ بریده ، گفتاری ناقص است . 1

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کار ارزشمندی که با ستایش الهی و درود بر من آغاز نشود ، گفتاری بی فرجام و ناقص است و از هر برکتی محروم است .

نکته:ابن قتیبه می گوید : خطبه های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دنبال کردم و دریافتم که در آغاز اکثر آنها چنین است : «ستایش ، خدای راست . او را ستایش می کنیم و از او یاری می جوییم ، و به او ایمان می آوریم ، و بر او توکّل می کنیم ، و از او طلب بخشایش می کنیم ، و به سوی او توبه می کنیم ، و از شرّ نفس خود و بدی اعمالمان به خدا پناه می بریم . هر کس خدا او را هدایت کند ، هیچ گم راه کننده ای نخواهد داشت ، و هر کس خدا گم راهش کند ، هدایت کننده ای نخواهد داشت ؛ و شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست . او یکتاست و انبازی ندارد» . و در برخی از خطبه ها چنین دیدم : «ای بندگان خدا ! شما را به پروا کردن از خداوند ، سفارش می کنم و شما را به طاعت او فرا می خوانم». و در خطبه ای از ایشان دیدم که پس از حمد و ثنای خداوند ، چنین آمده بود : «ای مردم ! برای شما نشانه هایی است . پس به سوی نشانه های خود ، راه پویید و برای شما پایانه ای است . پس به آن پایانه ملحق شوید . همانا مؤمن بین دو بیم است : بین زمانی که بر او گذشته و نمی داند که خداوند با او چه خواهد کرد ، و زمانی که باقی مانده و نمی داند که خداوند در آن ، چه قضایی دارد . پس بنده باید از جان خود برای خود ، و از دنیایش برای آخرتش ، و از جوانی پیش از پیری ، و از زندگانی پیش از مرگ ، توشه بر گیرد . سوگند به آن که جان محمّد به دست اوست ، پس از مرگ ، عذری پذیرفته نیست و پس از دنیا ، خانه ای جز بهشت یا دوزخ نیست». و دریافتم که در آغاز هر خطبه ، ستایش خداست ، به استثنای خطبه عید که آغاز آن ، تکبیر است .

.


ص: 246

6 / 3الوُضوحُ فِی الکَلامِالکتاب« وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاحْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَی رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» . (1)

«وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» . (2)

«فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» . (3)

.

1- .المائده : 92 .
2- .إبراهیم : 4 .
3- .النحل : 35 .

ص: 247



6 / 3 روشن بودن سخن

6 / 3روشن بودن سخنقرآن«و اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید ، و بر حذر باشید ! پس اگر روی گرداندید ، بدانید که بر عهده پیامبر ما ، فقط رساندن [پیام] آشکار است» .

«بر پیامبر [خدا ، وظیفه ای] جز ابلاغ [رسالت] نیست ، و خداوند ، آنچه را آشکار و آنچه را پوشیده می دارید ، می داند» .

«و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم ، تا [حقایق را] برای آنان بیان کند . پس خدا هر که را بخواهد ، بی راه می گذارد و هر که را بخواهد ، هدایت می کند ، و اوست ارجمند حکیم» .

.


ص: 248

«فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» . (1)

«فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا» . (2)

«وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی * یَفْقَهُواْ قَوْلِی» . (3)

الحدیثصحیح البخاری عن عائشه :إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کانَ یُحَدِّثُ حَدیثا، لَو عَدَّهُ العادُّ لَأَحصاهُ. (4)

مسند ابن حنبل عن عائشه :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لا یَسرُدُ سَردَکُم هذا ؛ یَتَکَلَّمُ بِکَلامٍ بَینَهُ فَصلٌ ، یَحفَظُهُ مَن سَمِعَهُ . (5)

سنن أبی داود عن عائشه :کانَ کَلامُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله کَلاما فَصلاً ؛ یَفهَمُهُ کُلُّ مَن سَمِعَهُ . (6)

الإمام الحسن علیه السلام عَن هِندِ بنِ أبی هالَهَ التَّمیمِیِ وکانَ وَصّافا لِحِلیَهِ النَّبِیِ صلی الله علیه و آله :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . . . یَتَکَلَّمُ بِجَوامِعِ الکَلِمِ فَصلاً ، لا فُضولَ فیهِ ولا تَقصیرَ . (7)

.

1- .النحل : 82 .
2- .مریم : 97 .
3- .طه : 27 و 28 .
4- .صحیح البخاری : ج 3 ص1307 ح3374، صحیح مسلم: ج 4 ص2298 ح71، سنن أبی داود : ج 3 ص 320 ح 3654 نحوه ، کنز العمّال: ج 7 ص 146 ح 18438 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 115 ح 26269 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 600 ح 3639 نحوه ، الطبقات الکبری : ج 1 ص 375 ولیس فیه «بینه» ، مسند إسحاق بن راهویه : ج 3 ص 983 ح 1705 نحوه .
6- .سنن أبی داود : ج 4 ص 261 ح 4839 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 6 ص 210 ح 3 ، الأذکار المنتخبه : ص 286 ، ریاض الصّالحین : ص 307 ، کنز العمّال : ج 7 ص 145 ح 18433 .
7- .معانی الأخبار : ص 81 ح 1 ، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 43 ح 1 ، بحارالأنوار : ج 16 ص 150 ح 4 ؛ المعجم الکبیر : ج 22 ص 156 ح 414 ، الشمائل المحمّدیّه : ص 109 ح 226 ، شعب الإیمان : ج 2 ص 155 ح 1430 .

ص: 249

«و آیا جز ابلاغ آشکار ، بر پیامبران [وظیفه ای] است؟!» .

«پس اگر روی گردان شوند ، بر تو فقط ابلاغ آشکار است» .

«در حقیقت ، ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بِدان ، نوید و مردم ستیزه جو را بِدان بیم دهی» .

«و از زبانم گره بگشای ، [تا] سخنم را بفهمند» .

حدیثصحیح البخاری به نقل از عایشه :هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله سخنی می گفت ، اگر کسی آن را می شمُرد ، می توانست آن را بشمارد .

مسند ابن حنبل به نقل از عایشه :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به سان شما ، پشت سر هم سخن نمی گفت . وقتی سخنی می گفت ، بین آن ، چنان فاصله می انداخت که هر کس می شنید ، به خاطر می سپرد .

سنن أبی داوود به نقل از عایشه :گفتار پیامبر خدا ، گفتاری با فاصله [و آشکار ]بود ، که هر کس آن را می شنید ، می فهمید .

امام حسن علیه السلام به نقل از هند بن ابی هاله تمیمی ، که توصیف کننده زیبایی پیامبر صلی الله علیه و آله بود :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ... به تمام جوامع کَلِم (گفتارهای جامع) ، آشکارا زبان می گشود ، بی آن که در سخن وی ، فزونی یا کاستی باشد .

.


ص: 250

6 / 4السَّدادُ فِی القَولِالکتاب«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا» . (1)

«ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :مَن سَدَّدَ مَقالَهُ ، بَرهَنَ عَن غَزارَهِ فَضلِهِ . (3)

عنه علیه السلام :أحسَنُ القَولِ السَّدادُ . (4)

عنه علیه السلام :أحسَنُ الکَلامِ ما زانَهُ حُسنُ النِّظامِ ، وفَهِمَهُ الخاصُّ وَالعامُّ . (5)

عنه علیه السلام :أحسَنُ الکَلامِ ما لا تَمُجُّهُ الآذانُ ، ولا یُتعِبُ فَهمُهُ الأَفهامَ . (6)

راجع : ص 194 ح 235 .

6 / 5التَّلویحُ فی ما لا یَنبَغِی التَّصریحُ بِهِسنن أبی داود عن عائشه :کانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إذا بَلَغَهُ عَنِ الرَّجُلِ الشَّیءُ لَم یَقُل: «ما بالُ فُلانٍ یَقولُ ؟ !» ، ولکِن یَقولُ : «ما بالُ أقوامٍ یَقولونَ کَذا وکَذا ؟ !» . (7)

.

1- .الأحزاب : 70 .
2- .النحل : 125 .
3- .غرر الحکم : ج 5 ص 291 ح 8419 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 448 ح 7946 .
4- .غرر الحکم : ج 2 ص 374 ح 2865 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 117 ح 2605 .
5- .غرر الحکم : ج 2 ص 463 ح 3304 .
6- .غرر الحکم : ج 2 ص 485 ح 3371 .
7- .سنن أبی داود : ج 4 ص 250 ح 4788 ، البدایه النهایه : ج 6 ص 38 ، شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 9 ص 68 ، سبل الهدی والرّشاد : ج 7 ص 23 ، کنز العمّال : ج 7 ص 137 ح 18383 .

ص: 251